جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: غضنفر. [ غ َ ض َ ف َ ] (اِخ ) کله جاری (مولانا...کله جاری ) . آذر در آتشکده آرد: اصل وی از قریه ٔ کلجار من قری دار المؤمنین است . اکثر اوقات در کاشان بوده . این اشعار از اوست : امروز هرکه بود ز ما سرگران گذشت دوشت مگر ز ما گله ای بر زبان گذشت . و نیز گوید: من بیدل و در دل ترا قصد دل آزاری هنوز آن دل که وقتی داشتم دارم تو پنداری هنوز. و نیز گوید: بهر قتل من که میگوید که خشم آلوده باش میکشد صد چون مرا عشقت برو آسوده باش . همچنین گوید: نه صبر بی تو ازین بیشتر توان کردن نه غیر صبر علاج دگر توان کردن . در مجمع الخواص (ص 206 و 207) آمده : مولانا غضنفری کله جاری از کله جار است که قصبه ای است در نزدیکی کاشان . شخصی است بسیار دردمند و شهرتش ازشعرش بیشتر است . این ابیات ازوست : باز به کوچه ٔ هوس طفل مذاق مدعی بی ادبانه میرود سیلی روزگار کو؟ یار ورقیب را به هم این همه الفت از چه شد شرم رقیب برطرف تندی خوی یار کو؟ نیز گوید: آسایش است آنچه به خاطر نمیرسد آن روزگار نیست که این آرزو کنم . رباعی زیر را در مدح تریاک گفته : با نشئه ٔ تریاک غضنفر میباش - تا وقت هلاک فربه نشود تن تو لاغر میباش -میخور تریاک جسم تو اگر ضعیف شدباکی نیست - دل دار قوی گو طعمه ٔ مار و مور کمتر میباش - در عالم خاک . صاحب قاموس الاعلام ترکی این بیت را از او نقل کرده است : دلم پرآتش و چشمم پرآب شد هردو دو خانه وقف تو کردم خراب شد هردو. حاجی خلیفه در کشف الظنون (ج 2 ستون 804) شخصی را به نام غضنفر قمی ذکر کرده و دیوانی فارسی به وی نسبت داده است ، و ظاهراً همین غضنفر کله جاری است . اسد، حيدر، شير، ضيغم ghazanfar غزانفار gazanfer ghazanfar ghazanfar ghazanfar ghazanfar
کلمه "غضنفر" در زبان فارسی معمولاً به عنوان یک اسم خاص یا نامی برای شخصیتها و کاراکترها به کار میرود. این کلمه به طور کلی بار معنایی خاصی ندارد و بیشتر به عنوان یک اسم مستعار یا طنزآمیز استفاده میشود. برای استفاده صحیح از این کلمه در جملات فارسی میتوان به نکات زیر توجه کرد:
استفاده از حرف بزرگ: اگر "غضنفر" به عنوان اسم خاص (مثلاً نام شخصیت) به کار برود، لازم است که حرف اول آن با حرف بزرگ نوشته شود: "غضنفر".
نقش نحوی: این کلمه معمولاً به عنوان اسم میآید و میتواند نقش فاعل، مفعول یا مضافإلیه را در جمله ایفا کند. مثلاً:
فاعل: "غضنفر به بازار رفت."
مفعول: "من غضنفر را دیدم."
استفادههای طنزآمیز: بسیاری از اوقات "غضنفر" به عنوان یک نام طنزآمیز به کار میرود، بنابراین باید با توجه به محیط و مفهوم شعار یا متن، از آن استفاده کرد.
تلفظ و تمایز: در نوشتار و مکالمه، دقت کنید که تلفظ صحیح و تمایز "غضنفر" به درستی رعایت شود.
با رعایت این نکات، میتوان از کلمه "غضنفر" به شکلی صحیح و مؤثر در نوشتهها یا مکالمات استفاده کرد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
غضنفر به عنوان یکی از شخصیتهای محبوب کارتونها، همیشه در ماجراهای جالبی شرکت میکند.
امروز در پارک، بچهها تصمیم گرفتند که یک نمایش عروسکی با نام "غضنفر و دوستان" برگزار کنند.
پس از سالها دوری، غضنفر به زادگاهش بازگشت و تمام خاطرات کودکیاش را زنده کرد.