جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: غلمان . [ غ ِ ] (ع اِ) ج ِ غُلام . (منتهی الارب ). جمع غلام است و غلام بر امرد اطلاق میشود. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). گاهی به معنی مفرد آید. (از آنندراج ) : هرکه قربان تو غلمان نشود آدم نیست صدقت میشوم ای مثل تو در عالم نیست . میرنجات (از آنندراج ). || خدمتکاران بهشتی به صورت امرد. (ناظم الاطباء). مخلوقی در بهشت به صورت امردان که در خدمت اهل جنت خواهند بود، اگر چه غلمان جمع است ولی فارسیان به معنی مفرد استعمال کنند، چنانکه حور که جمع حَوراء است مفرد استعمال میشود. (از غیاث اللغات ) (آنندراج ) : مگر لشکرگه غلمان خلدند سرادقشان زده دیبای اخضر. ناصرخسرو. همه اندیشهای بد ترا دیوند در دوزخ همه تدبیرهای نیک حورانندبا غلمان . ناصرخسرو. اول کسی که در آفاق گریست ابلیس بود، حوران و غلمان و ولدان بر گرد وی برآمدند. (قصص الانبیاء ص 19). گفت : یا رسول اﷲ رضوان با اهل بهشت آمده اند و حله ها آورده اند، و ولدان و غلمان صف درصف زده . (قصص الانبیاء ص 245). بگذر از نفس بهیمی تا نباشد تنت را طمع نقل و مرغ و خمر و حور و غلمان داشتن . سنایی . ایوانش جنت را بدل جام از کفش کوثر عمل اصوات غلمان زین غزل ابیات غرا داشته . خاقانی . ور چنین حوردر بهشت آید همه خادم شوند و غلمانش . سعدی (طیبات ). خدم مجلس بهشت آسایش تحیر عقول غلمان دارالسرور. (حبیب السیر چ 1 تهران جزو چهارم از مجلد سوم ص 322). آنجا که ساعد تو برآید زآستین غلمان رود ز دست و گزد حور پشت دست . صائب (از آنندراج ). غلامان حوران shackle, roll, envy, hate, hatred, ghulam قيد، أصفاد، غل، عائق، عاق، صفد غل، دست بند، پا بند، مانع، قید، نورد، گردش، فهرست، لوله، چرخش، حسادت، غبطه، رشک، غیرت، نفرت، تنفر، دشمنی، ستیز، اکراه، کینه، عداوت
کلمه "غلمان" در زبان فارسی به معنای پسران و جوانان زیبا و خنککننده در بهشت در متون ادبی و دینی مورد استفاده قرار میگیرد. برای استفاده صحیح از این کلمه و دیگر کلمات، رعایت برخی قواعد نگارشی و دستوری ضروری است:
نحوه استفاده: "غلمان" معمولاً به عنوان مفعول یا صفت مورد استفاده قرار میگیرد. مثلاً میتوانید بگویید: "در این باغ غلمانهای زیبا مشغول خدمت هستند."
نقطهگذاری: در جملات، باید به نقطهگذاری صحیح دقت کنید. مثلاً "غلمان" باید در جملات با نقطه، ویرگول و سایر علائم نگارشی به درستی همراهی شود.
زبان روایی: در متون ادبی، "غلمان" میتواند به عنوان نماد زیبایی و جوانی مطرح شود. بهتر است در این مورد از توصیفهای زیبا و شاعرانه استفاده کنید.
تطابق با قواعد دستوری: در جملات، غلمان باید با دیگر اجزای جمله تطابق داشته باشد. مثلاً اگر "غلمان" به عنوان فاعل جمله باشد، فعل باید با آن هماهنگ باشد.
استفاده در متون ادبی: این کلمه معمولاً در شعرها، داستانها و متون مذهبی به کار میرود، بنابراین باید با لحن و سبک متن همخوانی داشته باشد.
با رعایت این قواعد، میتوانید از کلمه "غلمان" به طور صحیح و مؤثر در نوشتههای خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
در بهشت، غلمانهای زیبا با لبخندهای دلربا به مهمانان خوشآمد میگویند.
غلمانها در باغهای بهشت به صف نشستهاند و نوشیدنیهای گوارا را برای مهمانان میآورند.
هر بار که به بهشت میرویم، با دیدن غلمانهای جوان و شاداب، شگفتزده میشویم.