جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

quk
frog  |

غوک

معنی: غوک . (اِ) جانوری است که در آب و زمین نمناک میماند، بعربی ضِفدِع (ضَفدَع ) گویند. (آنندراج ). حیوان کوچکی ذوالحیاتین که وزغ و چغر وچغز نیز گویند و به ترکی قرباغه نامند. (از ناظم الاطباء). جانوری است که در آب و خشکی هر دو زندگی کند.(فرهنگ نظام ). تلفظ آن غوک ، در سغدی : غووک جمع آن غوکت . این کلمه از فارسی وارد لهجه های جدید مانند ارموری و پراچی شده است ، در سنگسری : وکو . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). و رجوع به همین حاشیه شود. غوک جانوری آبی دارای استخوانهای باریک است و انواع بسیار دارد. نر آن را ابوالمسیح و ابوهبیره و ابومعبد، و ماده ٔ آن را ام هبیره گویند، و بعضی از آنها بانگ میکنند و بعضی بانگ نمیکنند، و یکی از انواع آن غوک برّی (صحرائی ) است . (از اقرب الموارد ذیل ضفدع ). بَزَغ . وزغ . (فرهنگ اسدی و حاشیه ٔ آن ). پک . (فرهنگ اوبهی ). وَزَق . (برهان قاطع). وزغ . (انجمن آرا) (فرهنگ نظام ). قورباغه . چغز. چغر. غنجموش . غنج رش . کلا. کلااو. کلار. بک . کلاو. کلاور. کلاوه . کلوا. مگل . وک . (برهان قاطع). قوربقا. قوربقه . نَقّاق . نَقّاقَة. فَدّادة. ضِفدِع . ضَفدَع . (دهار). لَجَاء. لَجَاءة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به وزغ و قورباغه شود :
چشم چون خانه ٔ غوک آب گرفته همه سال
لفج چون موزه ٔ خواجه حسن عیشی کژ.
منجیک (از فرهنگ اسدی ).
ای غوک چنگلوک چو پژمرده برگ کوک
خواهی که چون چکوک بپری سوی هوا.
لبیبی (از فرهنگ اسدی نخجوانی ).
ای دیده ها چو دیده ٔ غوک آمده برون
گویی که کرده اند گلوی ترا خبه .
فرخی (از فرهنگ اسدی نخجوانی ).
بمردن به آب اندرون چنگلوک
به از رستگاری به نیروی غوک .
عنصری .
اندر این بحر بیکرانه چو غوک
دست و پایی بزن چه دانی بوک ...
سنایی .
مبادا که مکر چون مکر غوک شود ... غوکی در جوار ماری وطن داشت ، و هرگاه غوک بچه کردی مار بخوردی ، غوک با پنج پایک دوستی داشت . (کلیله و دمنه چ عبدالعظیم قریب چ 6 1328 هَ .ش . ص 104).
انگشت ساقی از غبب غوک نرمتر
زلف چو مار درمی عیدی شناورش .
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 222).
چو بر دانا گشادی حیله را در
چو غوک مارکش در سر کنی سر.
خاقانی .
پسر دیوانه به بهانه ٔ ماهی ، خویشتن چون مار در آب افکندی ، و چون غوک شناو کردی . (سندبادنامه ص 115). بلبلان را دیدم که بنالش درآمده بودند از درخت ،و کبکان از کوه و غوکان در آب . (گلستان سعدی ).
مگو به شهوتیان ماجرای عشق ، مپرس
حدیث بحر ز غوکی که در شمر باشد.
امیرخسرو (از جهانگیری ).
شدن غرقه در بحر و مردن به سوک
از آن به که زنهار بردن به غوک .
هدایت (از انجمن آرا) (آنندراج ).
- غوک سبز ؛ نوعی از غوک .
|| چوب دودله . (انجمن آرا) (آنندراج ). الک دولک . بازیی که در خراسان کال چینه و ولاوبازی و در جای دیگر پله چوب و دسته پل نامیده شود. در برهان قاطع به این معنی غوک چوب آمده است . رجوع به غوک چوب ، دودله ، دوداله و الک و دولک شود. || نشانه ٔ تیراندازان . (ناظم الاطباء).
... ادامه
1094 | 0
مترادف: قورباغه، وزغ
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) (زیست‌شناسی) [قدیمی]
مختصات: (غَ وَ) (اِ.)
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: quk
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 1026
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
frog | toad , ghok
ترکی
gök
فرانسوی
ghok
آلمانی
ghok
اسپانیایی
ghok
ایتالیایی
ghok
عربی
ضفدع | تفل , بحة في الصوت
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "غوک" در زبان فارسی به معنی نوعی قورباغه است و در نوشتار و نگارش، قواعد خاصی دارد که به شرح زیر است:

  1. نوشتار صحیح: کلمه "غوک" با گاف "غ" و واو "و" و کاف "ک" نوشته می‌شود. این کلمه به صورت هجایی به صورت غوک /ɡoːk/ تلفظ می‌شود.

  2. صرف و نحوه استفاده: "غوک" یک اسم است و می‌تواند به صورت مفرد و جمع استفاده شود. در جمع به شکل "غوک‌ها" نوشته می‌شود.

  3. نقش نحوی: این کلمه می‌تواند به عنوان فاعل، مفعول یا حتی در جملات وصفی به کار رود. مثلاً:

    • غوک در آب شنا می‌کند. (فاعل)
    • من غوک را دیدم. (مفعول)
  4. استفاده مجاز و غیرمجاز: باید توجه داشت که "غوک" یک اسم خاص است و در متون علمی یا ادبی، بسته به زمینه آن، ممکن است استفاده‌های خاصی داشته باشد.

  5. نکات نگارشی: در نوشتن متن‌های رسمی و ادبی، باید به نوع نگارش و استفاده از کلمات مرتبط با "غوک" توجه داشت. به عنوان مثال، اگر در متنی به توصیف زیستگاه یا ویژگی‌های عقلی آن اشاره شود، باید از جملات موثر و دقیق استفاده کرد.

با رعایت این نکات، می‌توانید کلمه "غوک" را به درستی در نوشته‌های خود به کار ببرید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. غوک‌ها به خاطر رنگ‌های زیبا و تنوع‌شان همیشه توجه کودکان را جلب می‌کنند.
  2. در فصل بهار، غوک‌ها در کنار دریاچه‌ها آواز می‌خوانند و همنفس می‌شوند.
  3. غوک‌های کوچک به طور معجزه‌آسا در آب و روی زمین به خوبی حرکت می‌کنند.

واژگان مرتبط: قلاب، خرک ویلن

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری