جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

qilān

غیلان

معنی: غیلان . [ غ َ ] (اِخ ) (... قدری ) ابن مسلم دمشقی قبطی ، مکنی به ابومروان نویسنده و از بلیغان بود.فرقه ٔ غیلانیه از قدریه به وی منسوبند و او دومین کسی است که درباره ٔ قَدَر سخن گفت و بدان دعوت کرد و پیش از او معبد جهنی بوده است . شهرستانی در ملل و نحل گوید: غیلان به قدر معتقد بود و خوب و بد آن را از عبد میدانست و همچنین درباره ٔ امامت عقیده داشت که غیر قریش نیز صلاحیت آن را دارند و هرکه به کتاب و سنت قائم باشد، استحقاق آن را دارد و این امر جز به اجماع امت ثابت نشود - انتهی . و از سخنان غیلان این عبارت معروف است که گوید: «لاتکن کعلماء زمن الهرج ان وُعظوا انفوا، و ان وَعظوا عنفوا.» غیلان را رسائلی است وبقول ابن الندیم (الفهرست ص 171) دوهزار ورق دارد. وی متهم است به اینکه در عهد صباوت از پیروان حارث بن سعید، معروف به کذاب بود. و گویند: او به دست عمربن عبدالعزیز از قول به قدر برگشت و چون عمر درگذشت ، مذهب خود را آشکار کرد و هشام بن عبدالملک او را فراخواند و اوزاعی را نیز احضار کرد تا با او مناظره کند، واوزاعی بقتل وی حکم کرد و در باب کیسان در دمشق به دار آویخته شد (بعد از 105 هَ . ق . / 723 م .). (از اعلام زرکلی چ 2 ج 5). رجوع به تاریخ گزیده چ لندن ص 251، خاندان نوبختی ص 33، الوزراء و الکتاب ص 102، العقد الفرید ج 2 ص 201 و 203 و 204 ج 5 ص 228، البیان و التبیین ج 1 ص 239 و ج 2 ص 133 و ج 3 ص 21 و 173، ضحی الاسلام ص 10و 81 و 82 و تاریخ الخلفاء سیوطی ص 161 و 168 شود.
... ادامه
671 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی، جمعِ غول] [قدیمی]
مختصات:
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 1091
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
عربی
المطالبات
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "غیلان" در زبان فارسی به طور خاص به نام یک قوم یا منطقه به کار می‌رود و در بسیاری از متون فارسی به صورت‌های مختلفی ذکر می‌شود. در زیر به برخی از قواعد نگارشی و نوشتاری مربوط به این کلمه اشاره می‌کنم:

  1. نوشتار صحیح: کلمه "غیلان" به صورت صحیح همین‌گونه که هست نوشته می‌شود. باید از نوشتن آن به صورت‌های نادرست مانند "غیلان" با ه یا ا ملایم پرهیز کرد.

  2. استفاده از اعراب: در متون رسمی، برای اعراب‌گذاری صحیح می‌توان آن را به صورت "غِیلان" (با کسره روی "غ") نوشت، اگر بخواهیم بر روی تلفظ آن تأکید کنیم، اما در نوشتار عمومی اعراب‌گذاری ضروری نیست.

  3. حروف بزرگ و کوچک: در متون عمومی، کلمه "غیلان" معمولاً با حرف کوچک آغاز می‌شود، مگر اینکه در ابتدای جمله یا به عنوان اسم خاص باشد.

  4. تنوع کلمه: اگر کلمه "غیلان" به عنوان صفت یا اسم مورد استفاده قرار گیرد (مثلاً غیلانی - به معنای نسبت به غیلان)، توجه به ساختارهای نحوی و نوع کاربرد آن مهم است.

  5. رعایت قواعد زبانی: کلمه "غیلان" در جملات باید به درستی و به مکان مناسب خود در جمله بیاورید تا معنای کامل و درستی را منتقل کند.

اگر سوال یا مورد خاص‌تری در ارتباط با این کلمه یا قواعد مربوط به آن دارید، خوشحال می‌شوم که کمک کنم.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. غیلان یکی از استان‌های زیبای ایران است که به خاطر طبیعت خیره‌کننده‌اش شناخته می‌شود.
  2. مردم غیلان به فرهنگ و آداب و رسوم خود افتخار می‌کنند و هر ساله جشن‌های محلی برگزار می‌کنند.
  3. غیلان به ویژه به خاطر محصولات کشاورزی‌اش، همچون برنج و چای، مورد توجه قرار دارد.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری