جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

fāres
fars  |

فارس

معنی: فارس . [ رِ ] (اِخ ) ابن عیسی بغدادی . کنیت وی ابوالقاسم و از خلفای حسین منصور حلاج بود. از بغداد به خراسان آمد و از آنجا به سمرقند رفت و در آنجا اقامت کرد تا از دنیا برفت . او معاصر شیخ علم الهدی ابومنصور ماتریدی بود که در سال 235 هَ . ق . درگذشت . همچنین فارس بغدادی با شیخ ابوالقاسم حکیم سمرقندی نیز معاصر بود. شیخ ابومنصور و شیخ ابوالقاسم در صحبت یکدیگر بوده و طریق مصاحبت پیموده اند، تا آن زمان که مرگ ایشان را از هم جدا ساخته و سنگ تفرقه در میان انداخته است . از آنجا که فارس بغدادی مقبول همه بوده است ، تصحیح حال وی کرده اند و سخنان وی را در مصنفات خود آورده اند. شیخ عارف ابوبکربن اسحاق الکلابادی در کتب خود سخنان بی واسطه از وی بسیار روایت کرده و شیخ ابوعبدالرحمان سلمی و امام قشیری به یک واسطه یا بیشتر و غیرایشان از وی بسیار روایت کرده اند. فارس گوید: حلاج را پرسیدم که مرید کیست ؟ گفت : مرید آن است که از نخست نشانه ٔ قصد خود اﷲتعالی را سازد و تا به وی نرسد بهیچ کس نیارامد و به هیچ کس نپردازد. شیخ الاسلام گفت که بر حلاج سخنهای دروغ گویند و کلمات نامفهوم و ناراست بندند و کتابهای مجعول و حیل (؟) به وی منسوب دارند. (از نفحات الانس جامی چ 1336 هَ . ش . صص 154-155).
... ادامه
323 | 0
مترادف: 1- سواره 2- جنگاور، شجيع، گرد
متضاد: پياده، راجل
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم، صفت) [عربی، جمع: فُرسان و فوارس] [قدیمی]
مختصات: ( ~ .) (ص .)
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: fArs
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 341
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
fars
ترکی
uzak
فرانسوی
fars
آلمانی
fars
اسپانیایی
lejos
ایتالیایی
fars
عربی
فارس
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "فارس" در زبان فارسی به چندین معنی و کارکرد متفاوت اشاره دارد. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره می‌شود:

  1. معنی و کاربرد:

    • فارس به عنوان قومیت: به مردم و فرهنگی اشاره دارد که به زبان فارسی صحبت می‌کنند.
    • فارس به عنوان جغرافیا: به استان فارس در ایران اشاره دارد که یکی از استان‌های تاریخی و فرهنگی کشور است.
  2. حروف بزرگ و کوچک:

    • در متون رسمی و به ویژه در اسناد و مقالات علمی یا ادبی، کلمه "فارس" معمولاً با حرف بزرگ (فارس) نوشته می‌شود، به‌ویژه زمانی که به عنوان نام یک منطقه جغرافیایی یا قومیت استفاده می‌شود.
  3. نکات نگارشی:

    • توجه داشته باشید که کلمه‌های مرتبط با فارس مانند "فارسی" (زبان) و "فرهنگ فارسی" نیز باید به درستی و با رعایت اصول نگارشی نوشته شوند.
    • در متن‌های ادبی یا تاریخی، ترکیب‌های مرتبط مانند "کشور فارس" یا "استان فارس" باید به صورت صحیح و با رعایت قواعد دستور زبان استفاده شوند.
  4. جمع و مفرد:

    • وقتی درباره قوم یا زبان اشاره می‌کنید، ممکن است بخواهید از شکل جمع آن استفاده کنید. به عنوان مثال: "فارسی‌زبانان" یا "فارس‌ها".
  5. استفاده در جملات:
    • "من به فرهنگ فارس علاقه‌مندم."
    • "استان فارس یکی از استان‌های مهم ایران است."

با رعایت این نکات، می‌توانید از کلمه "فارس" به طور صحیح در نوشته‌های خود استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. زبان فارسی یکی از کهن‌ترین زبان‌های زنده جهان است و شعرای بزرگی چون حافظ و سعدی در این زبان آثاری جاودانه آفریده‌اند.
  2. استان فارس در ایران با جاذبه‌های تاریخی و طبیعی خود، سالانه پذیرای هزاران گردشگر از سرتاسر جهان است.
  3. فرهنگ و آداب و رسوم مردم فارس به غنای فرهنگ ایرانی افزوده و جایگاه ویژه‌ای در هنر و ادبیات دارد.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری