جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

fahl
stallion  |

فحل

معنی: فحل . [ ف َ ] (ع مص ) گزیدن جهت گشنی شتران خود گشن برگزیده را. (منتهی الارب ): فحل الابل ؛ ارسل فیها فحلاً. || گشن گذاشتن در شتران . (منتهی الارب ). اختیار کردن گشن برای شتر ماده . (اقرب الموارد). || (ص ، اِ) گشن از هر حیوان . ج ، فحول ، فحولة، افحل ، فحال ،فحالة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) :
هر آنچ او فحل تر باشد ز نخجیر
شکارافکن بر او خوشتر زند تیر.
نظامی .
|| خرمابن نر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || نگاهدارنده ٔ اسبان . (منتهی الارب ). || بوریا که از برگ خرمابن نر بافند. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || درخت بی بر. (منتهی الارب ). || راوی و بازگوینده ٔ شعر و سخن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || نیک دانا. ج ، فحول . (منتهی الارب ). مرد برجسته و نامور و نیکنام را نیز گویند :
نیک داند که فحل دورانم
دلم از چرخ ماده طبع فکار.
خاقانی .
مفلق فرد ار گذشت از کشوری
مبدع فحل از دگر کشور بزاد.
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 858).
گر گناهی در این خیانت هست
سوی فحلان کشید باید دست .
نظامی .
|| دلیر و نیرومند : پارسیان فحلان مردان اند و ایشان را مسخر نتوانی کرد. (فارسنامه ٔ ابن بلخی ).
... ادامه
744 | 0
مترادف: 1- برجسته، چيره دست، مبرز، نامدار 2- نذير 3- گشن، نر
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم، صفت) [عربی، جمع: فحول]
مختصات: (فَ حْ) [ ع . ] (ص .)
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 118
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
stallion | distinguished person , future
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "فحل" در زبان فارسی به معنای «نر» و به ویژه در مورد حیوانات، به کار می‌رود. این واژه به طور خاص در مورد نرهای بعضی از حیوانات اهلی مثل اسب و گاو استفاده می‌شود. در زیر به برخی از قواعد نگارشی و نحوه استفاده از این کلمه اشاره می‌کنم:

  1. نقطه‌گذاری: در نگارش متنی که شامل کلمه "فحل" است، باید به قواعد نقطه‌گذاری توجه کرد. به عنوان مثال، در پایان جمله یا جمله‌های پرسشی، باید از علائم نگارشی مناسب استفاده شود.

  2. کاربرد در جملات: کلمه "فحل" معمولاً به عنوان اسم به کار می‌رود و می‌تواند در جمله‌های مختلف مورد استفاده قرار گیرد. مثلاً: "این فحل برای بارکشی انتخاب شده است."

  3. رعایت جنسیت و جمع: در جملاتی که از کلمه "فحل" استفاده می‌شود، باید به جنسیت و تعداد (جمع یا مفرد) دقت کرد. به عنوان مثال، جمع واژه "فحل" "فحول" است.

  4. استفاده در متون علمی یا ادبی: این کلمه می‌تواند در متون علمی، ادبی و یا دامپروری به کار رود و در هر مورد باید با دقت و مطابق با سیاق متن استفاده شود.

  5. اجتناب از استفاده نادرست: باید تضمین کرد که واژه "فحل" در متن به درستی و به‌جا استفاده شود و به اشتباه جایگزین واژه‌های دیگر نشود.

با رعایت این نکات، می‌توانید از کلمه "فحل" به درستی و به شکلی مؤثر در نوشته‌های خود استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. در مسابقه اسب‌دوانی، فحل زیبای سفید با سرعتی بی‌نظیر همه رقبا را پشت سر گذاشت.
  2. کشاورزان در منطقه ما به پرورش فحل‌های بااصالت و نژاد برتر علاقه‌مند هستند.
  3. فحل‌های قوی و سالم می‌توانند نسل‌های جدید و باکیفیت‌تری را به وجود آورند.

واژگان مرتبط: اسب نر، نریان

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری