جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: فرعی . [ ف ِرَ ] (اِخ ) تمیم بن فرع مصری . از عمروبن العاص و عقبةبن عامر و جز آنان روایت دارد. حرملةبن عمران از وی روایت کند. (اللباب فی تهذیب الانساب . ج 2 ص 206). تابع، ضميمه، منشعب اصلي subsidiary, secondary, ancillary, accessory, subordinate, derivative, tributary, additional, extraneous, adjunct, inferior, accessorial, extrinsic, subaltern, sideway, by, petty, substant فرعي، تابع، إضافي، مساعد، خاضع، مساعد إضافي، إعاني، شركة فرعية، شخص إضافي alt sous sub sub sub کمکی، متمم، دوم، ثانوی، ثانیوی، حاکی از زمان گذشته، کمک، مربوط به کلفت، لاحق، دعوای فرعی، وابسته، مطیع، فرمانبردار، مادون، مشتق، اشتقاقی، گرفته شده، اضافی، افزوده، غیر اصلی، خارجی، خارج از قلمرو چیزی، الحاقی، پست، نا مرغوب، درجه دوم، پایین رتبه، شریک، مربوط بمعاون جرم، بیرونی، دارای مبداء خارجی، جزئي، اتفاقی، یک طرفه، از پهلو، غیر مستقیم، کوچک، خرد، غیر قابل ملاحظه
فرعي|تابع , إضافي , مساعد , خاضع , مساعد إضافي , إعاني , شركة فرعية , شخص إضافي
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "فرعی" در زبان فارسی به معنای "جانبی" یا "غیر اصلی" است و در موقعیتهای مختلفی به کار میرود. در اینجا به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با استفاده از این کلمه اشاره میکنیم:
نقش واژه: "فرعی" معمولاً به عنوان صفت به کار میرود و میتواند به توصیف اسمهایی مانند "مسئله فرعی" یا "موضوع فرعی" بپردازد.
تطابق در جنس و عدد: وقتی "فرعی" به عنوان صفت استفاده میشود، باید با اسم مورد نظر از نظر جنس و عدد هماهنگ باشد. به عنوان مثال:
مسائل فرعی (جمع، مذکر)
موضوعات فرعی (جمع، مؤنث)
استفاده در متن: هنگام نوشتن، توجه داشته باشید که کلمه "فرعی" باید به درستی و در جای مناسبش در متن قرار گیرد. به طور مثال، در متون علمی، ممکن است به عناوین فرعی در یک تحقیق یا بخشهای جانبی اشاره کند.
فاصله و نوشتار صحیح: در نوشتن "فرعی" و ترکیبات آن (مانند "مسائل فرعی") لازم است که فاصلهها به درستی رعایت شوند و از فضای خالی اضافی پرهیز شود.
نقاط قوت و ضعف: هنگام نوشتن متنهای رسمی یا علمی، باید دقت کنید که استفاده بیش از حد یا نادرست از صفات مانند "فرعی"، ممکن است بر روی فهم مطلب تأثیر بگذارد.
همنشینی با دیگر واژهها: این کلمه میتواند با واژههای دیگری نیز ترکیب شود، مانند "مسائل فرعی" یا "توجهات فرعی"، و باید توجه داشت که کلمات دیگر نیز باید از نظر سبک و سیاق هماهنگ باشند.
با رعایت این نکات و قواعد، میتوانید از کلمه "فرعی" به شکل صحیح و مؤثر در نوشتار خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
جاده فرعی که به روستای کوچک ما میرسد، همیشه مملو از درختان سبز و زیبا است.
برای رسیدن به مقصد اصلی، باید از یک مسیر فرعی که در نقشه مشخص شده استفاده کنیم.
در این شهر، خیابانهای فرعی به طرز جالبی طراحی شدهاند و هرکدام داستان خاص خود را دارند.
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: کمکی، متمم، دوم، ثانوی، ثانیوی، حاکی از زمان گذشته، کمک، مربوط به کلفت، لاحق، دعوای فرعی، وابسته، مطیع، فرمانبردار، مادون، مشتق، اشتقاقی، گرفته شده، اضافی، افزوده، غیر اصلی، خارجی، خارج از قلمرو چیزی، الحاقی، پست، نا مرغوب، درجه دوم، پایین رتبه، شریک، مربوط بمعاون جرم، بیرونی، دارای مبداء خارجی، جزئي، اتفاقی، یک طرفه، از پهلو، غیر مستقیم، کوچک، خرد، غیر قابل ملاحظه
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر