جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

eloquence  |

فصاحت

معنی: فصاحت . [ ف َ ح َ ] (ع مص ) گشاده زبان شدن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). گشاده سخن و درست مخارج گردیدن . (منتهی الارب ). فصیح شدن . (از اقرب الموارد). || زبان آور شدن . (منتهی الارب ). || بزبان عربی سخن گفتن اعجمی و معنیش دریافت شدن یا عربی بودن وزبان آور گردیدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || (اِمص ) سخن فصیح . شعر شیوا :
دانم از اهل سخن هرک این فصاحت بشنود
هم بسوزد مغز هم سودا پزد بی منتها.
خاقانی .
|| (اصطلاح ادبی ) فصاحت بر سه قسم است : فصاحت کلمه ، فصاحت کلام ، فصاحت متکلم . فصاحت کلمه عبارت است از سلامت آن از غرابت و تنافر حروف و مخالفت قیاس صرفی . فصاحت کلام ، عبارت است از خلوص آن از تنافر کلمات و ضعف تألیف و تعقید لفظی و معنوی . و بعضی خلوص آن را از تکرار و تتابع اضافات نیز شرط کرده اند. فصاحت متکلم عبارت است از توانایی تکلم بر تألیف کلام فصیح هرچند تکلم به کلام فصیح نکند. و بدون داشتن این قوه فصیح نیست ، هرچند بر حسب اتفاق تکلم به کلام فصیح کند. (فرهنگ فارسی معین از هنجار گفتار) : گمان برد که کمال فضل و فصاحت حاصل شد. (کلیله و دمنه ).
سعدی که داد حسن همه نیکوان دهد
عاجز بماند درتو زبان فصاحتش .
سعدی .
- فصاحت پرداز ؛ فصیح و شاعر و منشی . (آنندراج ).رجوع به فصاحة شود.
... ادامه
1035 | 0
مترادف: بلاغت، رواني، زبان آوري، سخنوري، طلاقت
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
مختصات: (فَ حَ) [ ع . فصاحة ]
الگوی تکیه: WWS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: fasAhat
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 579
شمارگان هجا: 3
دیگر زبان ها
انگلیسی
eloquence | elocution , oratory
ترکی
belagat
فرانسوی
éloquence
آلمانی
beredsamkeit
اسپانیایی
elocuencia
ایتالیایی
eloquenza
عربی
بلاغة | فصاحة , بيان بلاغة , طل
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

فصاحت به معنای بلاغت و شیوا صحبت کردن است و به طور خاص به توانایی فرد در بیان واضح و گیرا مطالب اشاره دارد. برای استفاده صحیح از کلمه "فصاحت" در جمله و نوشته‌های فارسی، می‌توانید به قواعد زیر توجه کنید:

  1. نحوه استفاده: "فصاحت" یک اسم است و در جملات به عنوان فاعل، مفعول یا جار در نظر گرفته می‌شود. مثلاً:

    • "فصاحت او در سخنرانی همه را تحت تأثیر قرار داد."
  2. قید و صفت: می‌توان از صفات و قیود برای توصیف فصاحت استفاده کرد:

    • "فصاحت برجسته"، "فصاحت کم‌نظیر" و ...
    • "او به طور شگفت‌انگیزی فصیح صحبت کرد."
  3. ترکیب با واژه‌های دیگر: "فصاحت" می‌تواند با دیگر کلمات ترکیب شود:

    • "فصاحت کلام"، "فصاحت زبان"، "فصاحت در نوشتار".
  4. جنس و عدد: "فصاحت" یک اسم مؤنث است و می‌تواند به شکل مفرد استفاده شود:

    • "فصاحتی که او دارد بی‌نظیر است."
  5. نگارش صحیح: در نوشتار فارسی، توجه به املای درست و استفاده از علائم نگارشی مناسب (مانند ویرگول، نقطه و ...) بسیار مهم است. به عنوان مثال:
    • "فصاحت در ادبیات فارسی بسیار اهمیت دارد؛ زیرا باعث می‌شود مخاطب بهتر با متن ارتباط برقرار کند."

با رعایت این نکات می‌توانید به درستی از کلمه "فصاحت" در جملات و متون فارسی استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. فصاحت و بلاغت در سخنرانی‌های او همیشه مورد تحسین قرار می‌گیرد.
  2. نویسنده با فصاحت و زیبایی، احساسات عمیق شخصیت‌های داستان را به تصویر می‌کشد.
  3. یادگیری زبان به همراه تمرین فصاحت می‌تواند به بهبود مهارت‌های ارتباطی کمک کند.

واژگان مرتبط: سخنوری، شیوایی، علم فصاحت، علم بیان، طلاقت لسان، شیوه سخنوری، حس تقریر، سخن سرایی، عبارت سازی، فصاحت و بلاغت، فن خطابه، سخن پردازی، شیوهسخنرانی، علم بدیع

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری