جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: فک . [ ف ُ ] (فرانسوی ، اِ) پستانداری گوشتخوار از راسته ٔ پره پاییان که کاملاً به زندگی دریایی سازش یافته و در مصب رودخانه های بزرگ و مجاور سواحل زندگی می کند. فقط برای استراحت و تولید مثل به ساحل می آید. دستهایش کوتاه و بوسیله ٔ پرده ای که انگشتان را به یکدیگر مربوط می کند تشکیل باله ٔ شنا میدهد و انگشتان در بین پرده کاملاً نمایان است و به چنگال ختم می شود. انگشتان پاهایش نیز بوسیله ٔ پرده ای بهم مربوطاند، ولی هیچ وقت برای حرکت حیوان به کار نمیروند و فقط در کنار بدن قرار گرفته و فقط تشکیل باله ٔ عصبی شنا می دهد. این جانور در تمام مناطق قطبی در دریاها فراوان است . فک ، فاقد گوش خارجی است و بدین جهت تمیز آن از دیگر پستانداران دریایی سهل است . شکار زیاد و بی تناسب این حیوان بمنظور استفاده از گوشت ، پوست و چربی آن امروزه بمقدارزیادی نسل وی را رو به انقراض برده است . گونه ای از این جانور در دریای مازندران وجود دارد و به نام فک دریای خزر موسوم است . آن را سگ دریایی ، گربه ٔ دریایی و شیر دریایی هم میگویند. (از فرهنگ فارسی معین ). 1- آرواره
2- انفكاك، تفكيك، جداسازي، حذف، قطع jaw,mandible,maxilla,chap,jowl فك، حنك، مدخل الوادى، فك الكماشة، وعظ، تحدث، ثرثر، خطب، أطال الحديث، وبخ çene mâchoire kiefer mandíbula mascella
... ادامه
769|0
مترادف:1- آرواره
2- انفكاك، تفكيك، جداسازي، حذف، قطع
فك|حنك , مدخل الوادى , فك الكماشة , وعظ , تحدث , ثرثر , خطب , أطال الحديث , وبخ
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "فک" در زبان فارسی میتواند به معانی مختلفی مورد استفاده قرار گیرد و به همین دلیل قواعد نگارشی مرتبط با آن بستگی به زمینه استفادهاش دارد. در ادامه به برخی از نکات مربوط به این کلمه اشاره میشود:
معنا و کاربرد:
"فک" در فارسی به معنای فک (قسمتی از صورت که دندانها در آن قرار دارند) میباشد. همچنین ممکن است به معنای فک در زبانشناسی (فک به عنوان ابزار گفتار) به کار رود.
همچنین "فک" میتواند به عنوان یک اصطلاح عامیانه برای صحبت درباره موضوعات مختلف به کار برود، مانند "فکر کردن" و یا "فک و فامیل".
نحوه نوشتن:
کلمه "فک" باید به صورت صحیح و درستی نوشته شود. در نوشتار رسمی، لازم است از اختصارات و یا اشکال غیررسمی پرهیز شود.
استفاده از نقطهگذاری مناسب بعد از کلمه "فک" در جملات ضروری است.
جملات نمونه:
برای استفاده از "فک" در جملات، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
"فک پایین به جلو آمده است."
"به نظرم فکهات باید بیشتر کار کنند."
نکات نگارشی:
در جملات رسمی، باید به تطابق فاعل و فعل دقت شود.
در نوشتار غیررسمی، ممکن است از "فک" به شکلهای مختلف و عامیانهتری نیز استفاده شود، اما بهتر است در نوشتههای رسمی از معانی و کاربردهای دقیقتر استفاده شود.
در نهایت، با توجه به زمینه و موضوع مورد نظر، استفاده از کلمه "فک" میتواند متفاوت باشد، لذا توجه به سیاق جمله و معنای مدنظر اهمیت فراوانی دارد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
فکهای بزرگ و قوی این حیوان به او کمک میکند تا شکارهایش را به راحتی گرفته و از آنها تغذیه کند.
در زیر آب، فکها با سرعت و چابکی حرکت میکنند و به دنبال غذا میگردند.
فکها معمولاً در گروههای خانوادگی زندگی میکنند و ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر