جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: فکرت . [ ف ِ رَ ] (ع اِ) فکرة. رجوع به فکرة شود. || اندیشه .ج ، فِکَر. (فرهنگ فارسی معین ) : چنان دید امیرالمؤمنین به فطرت تیز و فکرت صافی که بگرداند خاطر خود را از جزع بر این مصیبت ها. (تاریخ بیهقی ). بر خاطرم امروز همی گشت نیارد گر فکرت سقراط بود پرّ کبوتر. ناصرخسرو. این جهان در جنب فکرتهای ما همچنان در جنب دریا ساغر است . ناصرخسرو. از آتش دل و از آب دیده در دل و چشم همی نیاید فکرت ، همی نگنجد خواب . مسعودسعد. در معرفت کارها و شناخت مناظم آن رای ثاقب و فکرت صایب روزی کرد. (کلیله و دمنه ). لیکن تو به یک اشارت بر کلیات و جزویات فکرت من واقف گشتی . (کلیله و دمنه ). و اگر در عاقبت کارها و هجرت سوی گورفکرتی شافی واجب داری حرص و شره این عالم فانی بر تو بسر آید. (کلیله و دمنه ). برو که فکرت تو نیست مرد این دعوی برو که خاطر تو نیست مرغ این انجیر. انوری . گوهر خود بردهد خاطر من همچو تیغ زاده ٔ خود پرورد فکرت من چون بحار. خاقانی . سخن به است که ماند ز مادر فکرت که یادگار هم اسما نکوتر ازاسما. خاقانی . درع حکمت پوشم و بی ترس گویم القتال خوان فکرت سازم و بی بخل گویم الصلا. خاقانی . جواهربخش فکرتهای باریک بروزآرنده ٔ شبهای تاریک . نظامی . فاتحه ٔ فکرت و ختم سخن نام خدای است ، بر او ختم کن . نظامی . پرتو نور از سرادقات جلالش از عظمت ماورای فکرت دانا. سعدی . دیشب گله ٔ زلفش با باد همی کردم گفتا غلطی ، بگذر زین فکرت سودایی . حافظ. - به فکرت فرورفتن ؛ به فکرفرورفتن . فکر کردن . اندیشیدن : زمانی به فکرت فرورفت و گفت ... (گلستان ). - در فکرت فرورفتن ؛ به فکر فرورفتن : شیخ در فکرت زمانی فرورفت . (گلستان سعدی ). - سر به فکرت فروبردن ؛ فکر کردن . اندیشه کردن : یکی طفل دندان برآورده بود پدر سر به فکرت فروبرده بود. سعدی . - فکرت انگیز ؛ آنچه آدمی را به فکر فروبرد. خیال انگیز : بدین مشتی خیال فکرت انگیز بساط بوسه را کردم شکرریز. نظامی . - فکرت کردن ؛ فکر کردن . اندیشیدن : این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود هرکه فکرت نکند نقش بود بر دیوار. سعدی . thought, idea, opinion, notion, concept, intention, speculation, intent, thinking فكر، فكرة، تفكير، معتقد senin düşüncen votre pensée ihre gedanken tu pensamiento tuo pensiero فکر، اندیشه، تفکر، گمان، نظر، عقیده، تصور، انگاره، خاطر، طرز تفکر، اعتقاد، نظریه، مفهوم، تصور کلی، قصد، مقصود، منظور، تصمیم، عزم، احتکار، تفکر و تعمق، زمین خواری، خیال، سفته بای، نیت، مفاد
کلمه "فکرت" در زبان فارسی به معنای "تفکر تو" یا "اندیشه تو" است و از دو بخش "فکر" و "ت" (نشاندهندهی مِلکیت یا نسبت) تشکیل شدهاست. برای نگارش و استفاده صحیح از این کلمه، چند مورد را باید در نظر داشته باشید:
نوشتار صحیح: کلمهی "فکرت" به همین شکل و با این املاء نوشته میشود و دقت در نوشتار آن مهم است.
تلفظ: تلفظ این کلمه به صورت "fekrat" است و توجه به تلفظ صحیح آن هنگام صحبت کردن اهمیت دارد.
جملهسازی: میتوانید این کلمه را در جمله به کار ببرید. به عنوان مثال:
"فکرت را آزاد بگذار تا به بهترین نتایج برسی."
"فکرت تو میتواند راههای جدیدی را به رویت بگشاید."
قواعد نگارشی: در نگارش متنی که شامل این کلمه است، باید به قواعد عمومی نگارش توجه کرده و جملات را به طور روان و مرتب بیان کنید. استفاده از علامات نگارشی مناسب نیز بسیار مهم است.
معادلها و هممعناها: اگر بخواهید از کلمات مشابه استفاده کنید، میتوانید از "اندیشه" یا "تفکر" نیز استفاده کنید، اما توجه داشته باشید که "فکرت" به صورت خاص به اندیشه یا تفکر یک فرد اشاره میکند.
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "فکرت" به درستی و بهطور مؤثر در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
وقتی به مشکلات پیشرو فکر میکنم، فکرت همیشه به سمت راهحلهای خلاقانه میرود.
گفتوگو با دوستانم باعث میشود فکرت بازتر شود و ایدههای جدیدی به ذهنت برسد.
گاهی اوقات نیاز داریم برای آرام کردن فکرت، مدتی را در طبیعت بگذرانیم.