جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

fo(e)lān
certain  |

فلان

معنی: فلان . [ ف ُ ] (ع ص مبهم ، ضمیر مبهم ) از نامهای مردم ، و با الف و لام مر غیر مردم را. ج ، فلون . (منتهی الارب ). شخص غیرمعلوم . بهمان : فلان را با فلان چه نسبت ؟ (فرهنگ فارسی معین ). فارسیان به فتح استعمال کنند و خطاست . (آنندراج ). فارسیان یاء در آخر آن زیاد کرده ، فلانی گویندچنانکه در قربانی کرده اند. (از غیاث ). و بهمان نیز همین معنی را دارد و بیشتر با هم استعمال کنند. (برهان ). فلان ، بهمدان ، بیسار. (یادداشت مؤلف ). و گاه بصورت صفت پیش از اسمی درآید: فلان مرد؛ مردی ناشناس . بطور کلی در ترکیب معنی صفتی پیدا میکند :
گویی همچون فلان شدم ، نه همانی
هرگز چون عود کی تواند شد توغ ؟
منجیک ترمذی .
از گواز و تش و انگشته و بهمان و فلان
تا تبرزین و دودستی و رکاب و کمری .
کسائی مروزی .
این کار وزارت که همی راند خواجه
نه کار فلان بن فلان بن فلان است .
منوچهری .
با ملک چه کار است فلان را و فلان را
خرس ازدر گلشن نه و خوک ازدر گلزار.
منوچهری .
یک شاه بسنده بود این مایه جهان را
با ملک چه کاراست فلان را و فلان را؟
منوچهری .
در تواریخ میخوانندکه فلان پادشاه ، فلان سالار را به فلان جنگ فرستاد. (تاریخ بیهقی ). در جهان در فلان بقعت مردی پیدا خواهد شد. (تاریخ بیهقی ).
غره مشو بدانچه همی گوید
بهمان بن فلان ز فلان دانا.
ناصرخسرو.
تو بر آن گزیده ٔ خدای و پیمبر
گزیدی فلان و فلان و فلان را.
ناصرخسرو.
کس چه داند کاین نثار ازبهر کیست
تا نگویم بر فلان خواهم فشاند.
خاقانی .
در فلان تاریخ دیدم کز جهان
چون فروشُد بهمن اسکندر بزاد.
خاقانی .
گفت فلان نیم شب ای گوژپشت
بر سر کوی تو فلان را که کشت ؟
نظامی .
کو دل به فلان عروس داده ست
کز پرده چنین بدرفتاده ست .
نظامی .
کاینک به فلان خرابه ٔ تنگ
می پیچد همچومار بر سنگ .
نظامی .
پس طلب کردند او را در زمان
آقجه ها دادند و گفتند ای فلان .
مولوی .
آن فلان روزت خریدم این متاع
کل سرجاوز الاثنین شاع .
مولوی .
شیوه ٔ حور و پری گرچه لطیف است ولی
خوبی آن است و لطافت که فلانی دارد.
حافظ.
- فلان از فلان ؛ کنایه از لاف و گزاف کردن باشد. (انجمن آرا) (برهان ).
- فلانستان ؛ مقام و جای فلان . (آنندراج ).
- فلان فلان شده ؛ بجای دشنام و نفرین به کار رود در جایی که گوینده نخواهد لفظ رکیک به کار برد.
- فلان کس ؛ فلان . شخص ناشناس :
اگر گویی فلان کس داد وبهمان مر مرا رخصت
بدان جا، هم فلان بیزار گردد از تو هم بهمان .
ناصرخسرو.
تو را هرکه گوید فلان کس بد است
چنان دان که در پوستین خود است .
سعدی (بوستان چ یوسفی ص 152).
- فلان کفش پیش پای فلان نمیتوان گذاشت ؛ یعنی رتبه اش پر ادنی است . بیشتر مقوله ٔ زنان ولایت است . (آنندراج ).
- فلان و باستار ؛ بهمان و باستار. فلان و بیسار. فلان و بهمان .
- فلان و بهمان ؛ فلان و بهمدان . فلان کس و فلان کس . فلان و بیسار. (فرهنگ فارسی معین ) :
فلان و بهمان گویی که توبه یافته اند
چه مانع است مرا، من فلان و بهمانم .
سوزنی .
- فلان و بهمدان ؛ فلان و بهمان . (فرهنگ فارسی معین ).
- فلان و بیسار ؛ فلان و باستار. فلان و بهمان . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کلمات بهمان ، بهمدان ، باستار و بیسار شود.
... ادامه
985 | 0
مترادف: بهمان، بيسار
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی: فُلان]
مختصات: (فُ) [ ع . ] (اِ.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: صفت مبهم
آواشناسی: folAn
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 161
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
certain | that
ترکی
falan
فرانسوی
un tel et un tel
آلمانی
so und so
اسپانیایی
fulano de tal
ایتالیایی
così così
عربی
مؤكد | معين , متأكد , يقيني , متيقن , لا ريب فيه , محتوم , واثق , تأكيد
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "فلان" در زبان فارسی به عنوان یک صفت اشاره‌گر به کار می‌رود و معمولاً به معنای "چنین" یا "این‌گونه" است. این کلمه برای اشاره به اشخاص، اشیاء، یا موضوعات نامشخص و نامعلوم استفاده می‌شود. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مربوط به این کلمه اشاره می‌شود:

  1. کاربرد در جملات: "فلان" معمولاً به همراه یک اسم به کار می‌رود تا مشخص کند که فرد یا چیزی نامشخص است. مثلاً:

    • "فلان کتاب را خوانده‌ام."
    • "فلان فرد در جلسه حاضر نبود."
  2. استفاده در مکالمات غیررسمی: به‌طور خاص در مکالمات غیررسمی، "فلان" برای اشاره به چیزهایی که در ذهن طرف مقابل روشن نیست، بسیار رایج است.

  3. عدم استفاده به عنوان فاعل: "فلان" به‌تنهایی نمی‌تواند به‌عنوان فاعل جمله استفاده شود و همواره باید با یک اسم همراه باشد.

  4. استفاده در مقایسه‌ها: در مقایسه‌های غیررسمی می‌توان از "فلان" برای اشاره به یک مثال خاص استفاده کرد، مانند:

    • "فلان بازیگر در این فیلم بهتر از دیگران بود."
  5. محدودیت در ظرافت: استفاده از "فلان" در متون رسمی یا ادبی ممکن است مناسب نباشد و بهتر است برای اشاره به افراد یا اشیاء مشخص‌تر، از اسم‌های کامل یا توصیف‌های دقیق‌تر استفاده شود.

با توجه به این نکات، به کارگیری "فلان" می‌تواند به راحتی در مکالمات روزمره و نوشتار غیررسمی انجام شود، اما در متون رسمی باید با احتیاط عمل کرد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. فلان کتاب که درباره‌ی تاریخ ایران است، را دیروز خریدم و خیلی از آن خوشم آمد.
  2. در مهمانی دیروز، فلان شخص با داستان‌های جالبش همه را سرگرم کرد.
  3. اگر فلان فیلم را دیده‌اید، نظرتان را درباره‌ی آن برای من بگویید.

واژگان مرتبط: معین، مسلم، قطعی، معلوم، محقق

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری