فوت گردیدن
licenseمعنی کلمه فوت گردیدن
معنی واژه فوت گردیدن
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع:
لغتنامه دهخدا
معادل ابجد:
774
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
die
عربی
مات | تخمد , تحرق شوقا , أصبح لا مباليا , أصبح أقل تعرضا , مات من الجوع , موت