جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: فی ٔ. [ ف َی ْءْ ] (ع اِ) سایه ٔ زوال که بعد از گشتن آفتاب باشد. ج ، افیاء، فیوء. || غنیمت . || خراج . || پاره ای از مرغان . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || (اِمص ) بازگشت . (منتهی الارب ). || (مص ) بازگشتن . || غنیمت گرفتن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || گردیدن سایه . || کند شدن آهن پس از تیزی . (از اقرب الموارد). || (اِ) کلمه ٔ تعجب و تأسف . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به فی شود. || (اصطلاح فقه ) همه ٔ چیزهایی که میتوان بدون جنگ از کفار گرفت ، یعنی فقط به چیزهایی اطلاق میشود که میتوان به مسالمت گرفت و از غنیمت جدا کرد. فی ٔ اعم است از زمینی که سکنه ٔ آن بموجب عهدنامه ای تسلیم شده اند، چنین سرزمینی به خدا و رسول او تعلق دارد. بنابه گفته ٔ بسیاری از فقها خمس فی ٔ به پنج قسمت مساوی تقسیم میگردید و مانند خمسی که از غنیمت کسر میشد به پنج دسته از وظیفه خواران اختصاص می یافت . مبنای این عمل آیه ٔ 5 تا 7 سوره ٔ 59 قرآن است . در میان فقیهان راجع به تقسیم چهارپنجم دیگر اختلاف است . به عقیده ٔ بعضی این خمس میبایست توسط امام صرف لشکر شود و حال آنکه بعضی دیگر را عقیده بر این بود که میبایست در راه مصالح عمومی ازجمله حقوق و مقرری سپاهیان مصروف گردد. کسانی که استحقاق دریافت فی ٔ را داشتند غیر از کسانی بودند که مستحق گرفتن عواید «صدقه » بودند. زمین فی ٔ بر دو نوع بود، زمینی که سکنه ٔ آن از حق مالکیت خود بموجب شرایط پیمان تسلیم دست کشیده بودند، و زمینی که بموجب شرایط پیمان تسلیم و به سکنه ٔ آن حق مالکیت داده شده بود. درمورد نخستین سکنه ٔ زمین تنها از حق انتفاع زمین بهره می بردند. (فرهنگ فارسی معین ). price السعر، سعر، ثمن، قيمة، تسعيرة، حدد الثمن، سأل عن السعر fiyat prix preis precio prezzo
السعر|سعر , ثمن , قيمة , تسعيرة , حدد الثمن , سأل عن السعر
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "فی" در زبان فارسی معمولاً به معنای "در" یا "درون" است و در متون ادبی و رسمی استفاده میشود. این کلمه به طور خاص در عبارات عربی و متون اسلامی به کار میرود. در زیر به چند نکته نگارشی و قواعدی درباره این کلمه اشاره میکنم:
استفاده صحیح:
"فی" به معنای "در" در محاوره کمتر استفاده میشود و بیشتر در متون کتابی و رسمی به کار میرود.
میتوان آن را با کلمات دیگر ترکیب کرد، مانند: "فی سبیل"، "فی علم"، "فی حق".
نقطهگذاری:
در پایان جملاتی که "فی" در آن استفاده شده، باید به قوانین نقطهگذاری پایبند بود. اگر "فی" در وسط جمله باشد، نیازی به نشانهگذاری خاص ندارد.
نوشتار:
کلمه "فی" به صورت جدا نوشته میشود و به هیچ عنوان نباید به کلمات دیگر بچسبد.
معادلها:
درصورتیکه نگارش به زبان محاورهای نزدیکتر باشد، میتوان از واژههایی مانند "در" استفاده کرد.
مثالها:
"فی ادب"، "فی علم"، "فی نظر".
این نکات به شما کمک خواهند کرد تا استفاده بهتری از کلمه "فی" در نوشتهها و متون خود داشته باشید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
در کتابخانه، کتابها به گروههای مختلفی تقسیم شدهاند که هر گروه فی خودش را دارد.
قیمت این کالا به صورت فی بوده و بسته به کیفیت آن متفاوت است.
در این مقاله، به بررسی ارتباط بین درآمد و هزینههای زندگی فی خانوار پرداخته شده است.