جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

feysal
faisal  |

فیصل

معنی: فیصل . [ ف َ ص َ ] (ع ص ، اِ) حاکم . || حکم که حق و باطل جدا کند. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
- حکم فیصل ؛ حکم نافذ و روان .
- حکومت فیصل ؛ حکومت نافذ و روان .
- طعنة فیصل ؛ زخم که جدایی کند میان دو حریف . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
|| جداکننده ٔ حق و باطل . (یادداشت مؤلف ). قاضی . (اقرب الموارد) : جز به فیصل شمشیر به قطع نرسد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
- به فیصل رسیدن ؛ تمام شدن . پایان یافتن جدال و ستیزه : سلطان میان ایشان به وساطت برخاست و کار ایشان به فیصل رسید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). چند بار رسول میان ایشان تردد کرد به فیصل نرسید. (جهانگشای جوینی ).
- فیصل دادن ؛ حل و فصل کردن امور. (فرهنگ فارسی معین ).
- فیصل شدن ؛ پایان یافتن . به فیصل رسیدن : شغلی در پیش داریم چنانکه پیداست زود فیصل خواهد شد. (تاریخ بیهقی ).
- فیصل کردن ؛ فیصل دادن . حل و فصل کردن : بازگردید و ساخته پگاه بیایید تا فردا کار خصم فیصل کرده آید. (تاریخ بیهقی ).
- فیصل یافتن ؛ مقابل فیصل کردن و فیصل دادن . فیصل شدن . پایان یافتن . به فیصل رسیدن . انجام شدن . رجوع به ترکیب های دیگر فیصل و ترکیب های فیصله شود.
... ادامه
512 | 0
مترادف: 1- حاكم، داور، قاضي 2- داوري، قضاوت 3- فيصله، حل وفصل
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم مصدر) [عربی: فَیصل] [قدیمی]
مختصات: (فَ یا فِ صَ) [ ع . ]
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: feysal
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 210
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
faisal
ترکی
faysal
فرانسوی
fayçal
آلمانی
faisal
اسپانیایی
faisal
ایتالیایی
faisal
عربی
فيصل
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "فیصل" نامی است که به معنای "حکم" یا "تعیین‌ کننده" به کار می‌رود و همچنین به عنوان یک نام مردانه نیز استفاده می‌شود. در ارتباط با قواعد فارسی و نگارشی در مورد این کلمه، می‌توان به نکات زیر اشاره کرد:

  1. نقطه‌گذاری: کلمه "فیصل" به خودی خود نیازی به نقطه‌گذاری خاصی ندارد، اما در متن‌های رسمی یا ادبی، باید طبق قواعد نقطه‌گذاری عمومی رعایت شود.

  2. استفاده به عنوان اسم: اگر "فیصل" به عنوان اسم شخص به کار می‌رود، معمولاً باید با حرف اول بزرگ نوشته شود (مثلاً "فیصل به جلسه آمد").

  3. قواعد رسم‌الخط: این کلمه در نوشتار فارسی باید به صورت صحیح تایپ شود و از املای نادرست آن (مثل "فیصل" به صورت "فیصل") پرهیز شود.

  4. ادغام با دیگر کلمات: وقتی "فیصل" با کلمات دیگر ترکیب می‌شود، باید توجه کرد که قواعد ترکیب لغات و استفاده از حرف اضافه یا حروف ربط نیز رعایت شود. مثلاً "فیصل این مسئله را حل کرد".

  5. جایگاه در جمله: "فیصل" معمولاً در جایگاه فاعل، مفعول یا دیگر اجزای جمله می‌تواند قرار گیرد، بسته به ساختار جمله.

  6. قصه‌نویسی و ادبیات: در نوشتار ادبی، ممکن است این کلمه در متن‌های داستانی یا اشعار به کار رود، که در این مورد باید به زیبایی و آهنگین بودن جمله توجه شود.

برای استفاده صحیح ازاین کلمه در نوشتار فارسی، رعایت این نکات می‌تواند کمک‌کننده باشد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. فیصل در مسابقه‌ی ورزشی به عنوان بهترین بازیکن انتخاب شد.
  2. امروز باید درباره‌ی پروژه‌ی جدید یک فیصل مهم بگیریم.
  3. فیصل همیشه در انتخاب‌هایش دقت و احتیاط دارد.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری