جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: قاصر. [ ص ِ ] (ع ص ) قصورکننده . کوتاهی کننده . تقصیرکننده . (ناظم الاطباء). مقصر : هرچند در همه ٔ ابواب خود را مقصر و قاصر دانسته . (ذیل جامع التواریخ رشیدی به قلم حافظ ابرو). || کوتاه آمده . (فرهنگ نظام ). آنکه کوتاه آمده است در وظیفه و کاری نه بعمد : و همت مردمان از تقدیم حسنات قاصر گشته . (کلیله و دمنه ). || کوتاه . قصیر. نارسا. (ناظم الاطباء) : اگر... دست زمانه از ساحت سعادت آن قاصر ماند بدیع ننماید. (کلیله و دمنه ). هر چه به زرق ساخته شود... دست تدارک از آن قاصر... باشد. (کلیله و دمنه ). امروز تدبیر از تدارک آن قاصر است . (کلیله و دمنه ). عقل قاصر؛ عقل نارسا. (ناظم الاطباء)، بیان قاصر؛ بیان نارسا. کلامی که قابل شرح و تفسیر نباشد : التفات از همه عالم بتودارد سعدی همتی کان بتو مصروف بود قاصر نیست . سعدی . || در اصطلاح درایة حدیثی است که بعضی از روات آن مجهول المدح بوده و دیگران مرسل یا مجهول الحال باشند. || در اصطلاح علمای نحو عبارت است از غیر متعدی ، لازم . (مغنی اللبیب ). || سرد: ماء قاصر؛ آب سرد. || آب دوردست از گیاه . || (اِ) آب که شتران در گرد آن چرا کنند. (منتهی الارب ). 1- ضعيف، عاجز، ناتوان
2- كوتاه، نارسا قادر short, believe قصير، موجز، قصير الأجل، صغير، مقتضب، هش، هزيل، فظ، غير مكتمل، غير كافئ، شىء قصير، باختصار، فجأة، افتقار، سروال قصير، قصر كهربائي، نفاية، قطع الحديث، توقف فجأة، غش beceriksiz incompétent inkompetent incompetente incompetente کوتاه، مختصر، کمتر، کوچک، موجز
قصير|موجز , قصير الأجل , صغير , مقتضب , هش , هزيل , فظ , غير مكتمل , غير كافئ , شىء قصير , باختصار , فجأة , افتقار , سروال قصير , قصر كهربائي , نفاية , قطع الحديث , توقف فجأة , غش
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "قاصر" در زبان فارسی به معنی ناتوان یا ناچیز در انجام یک کار، به ویژه در زمینه حقوقی و قانونی است. برای استفاده صحیح از این کلمه و نگارش آن، نکات زیر را در نظر بگیرید:
معنی و کاربرد: کلمه "قاصر" به طور کلی به وضعیتی اشاره دارد که فردی یا چیزی نتوانسته است به وظایف یا مسئولیتهای خود عمل کند. در حقوق، این واژه معمولاً به اشخاصی اطلاق میشود که به دلیل سن یا عدم توانایی ذهنی نمیتوانند مسئولیتهای قانونی را به درستی انجام دهند.
نحو جمله: این کلمه معمولاً به عنوان صفت به کار میرود و میتواند قبل یا بعد از اسم قرار بگیرد. مثلاً:
"او یک فرد قاصر است."
"مسئولیتهای قاصر باید تحت نظر ولی قانونی انجام شود."
تطابق با اسم: باید به جنس و عدد اسم تطابق داشته باشد:
"قاصر" (مفرد مذکر)
"قاصره" (مفرد مؤنث)
"قاصران" (جمع مذکر)
"قاصرات" (جمع مؤنث)
نکات نگارشی:
اگر از "قاصر" در متنهای رسمی یا حقوقی استفاده میکنید، باید از اعتبار و دقت لازم برخوردار باشد.
همواره مطمئن شوید که بافت و زمینه کلام منحصر به فرد باشد و استفاده از "قاصر" در محل مناسب به وضوح بیانگر مفهوم مورد نظر باشد.
توجه به هممعنیها و متضادها: با توجه به زمینه، ممکن است لازم باشد که از هممعنیها و متضادهای این واژه نیز آگاهی داشته باشید تا بتوانید به صورت جامعتری از آن استفاده کنید.
استفاده صحیح و دقیق از واژهها میتواند به فهم بهتر مطالب و انتقال مفاهیم درست کمک کند.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
علی به دلیل مشغلههای زیاد، در انجام پروژه مشترک قاصر بود و نتوانست به موقع کارها را به پایان برساند.
با وجود تلاشهای فراوان، او در فهم کامل مطلب قاصر ماند و نیاز به توضیحات بیشتری داشت.
این کتاب به خوبی توضیح میدهد که چگونه ممکن است حتی افراد با استعداد، در برخی زمینهها قاصر باشند و به کمک نیاز داشته باشند.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر