جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

qāzi
judge  |

قاضی

معنی: قاضی . (اِخ ) در کتب رجال لقب حسن بن اسحاق است . رجوع به حسن بن اسحاق شود.
1365 | 0
مترادف: حاكم، حكم، دادرس، داور، ديان، فيصل
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم، صفت) [عربی، جمع: قُضاة]
مختصات: (اِفا.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: qAzi
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 911
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
judge | arbiter , magistracy , praetor , bencher , praetorian
ترکی
yargıç
فرانسوی
juge
آلمانی
richter
اسپانیایی
juez
ایتالیایی
giudice
عربی
القاضي | قاضي , قاض , حكم , خبير , حكم على , حاكم , فصل , حكم قضائيا , كان رأيا , يحكم على
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "قاضی" در زبان فارسی به معنای فردی است که در دادگاه‌ها به قضاوت و رسیدگی به اختلافات قانونی می‌پردازد. برای استفاده صحیح از این کلمه و نگارش آن در جملات، ملاحظاتی وجود دارد:

  1. نوشتن صحیح: "قاضی" به صورت «قاضی» نگاشته می‌شود و باید دقت کنید که حرف "ق" با "قاف" نوشته شود.

  2. نوع کلمه: قاضی یک اسم است و به شغل یا مقام خاصی اشاره دارد.

  3. صفت‌ها و قیدها: می‌توانید از صفات و قیدهای مختلف برای توصیف قاضی استفاده کنید. به عنوان مثال:

    • قاضی منصف
    • قاضی با تجربه
    • قاضی دادگاه
  4. قواعد جمع: جمع کلمه "قاضی" به صورت "قضات" (در مقام‌های قضایی مختلف) و "قاضیان" (برای اشاره به گروهی از قاضی‌ها) است.

  5. استفاده در جملات:

    • "قاضی حکم را صادر کرد."
    • "قاضی باید بی‌طرف باشد."
  6. توجه به سبک نگارش: در نگارش رسمی و غیر رسمی، از کلمه "قاضی" می‌توان به درستی استفاده کرد، اما در متن‌های حقوقی و قانونی، دقت در انتخاب کلمات و عبارات بسیار مهم است.

با رعایت این نکات، می‌توان از کلمه "قاضی" به درستی و به شکلی مؤثر در نوشته‌ها و صحبت‌ها استفاده کرد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. قاضی با دقت به همه شواهد گوش داد تا حکم عادلانه‌ای صادر کند.
  2. در جلسه محاکمه، قاضی با آرامش به دفاعیات وکلای طرفین رسیدگی کرد.
  3. قاضی برای جلوگیری از تضییع حقوق متهم، به موارد قانونی توجه ویژه‌ای داشت.

واژگان مرتبط: کارشناس، حکم، مصدق، منصف، ریاست کلانتری یا دادگاه بخش، پراتور، افسر، قاضی یا افسر مادون کنسول، کسی که بر مسند قضاوت می نشیند

واژه ی قاضی یک واژه سغدی است که بعدا وارد زبان عربی گردیده این واژه در پهلوی به شکل کادیک و در لغتنامه ی سغدی به شکل خاتوxətu به معنای قاضی و خاتیاک xətyāk به معنای قضاوت ثبت شده است. بدل شدن ت به ذ در واژه آتر - آذر نیز دیده می شود. منبع : مقدمه ای بر ( لغات ) مانوی و سغدی ، تالیف دانشگاه هاروارد ــ Arash Naseri در 2 سال قبل

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری