جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: قانع. [ ن ِ ] (ع ص ) خواهنده و خرسند.(مهذب الاسماء). خرسند به بهره ٔ خود. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). راضی به قسمت . بسندکار : و هرگاه که متقی در کار این جهان گذرنده تأملی کند هرآینه مقابح آن را بنظر بصیرت بیند.... و با یاد آخرت الفت گیرد تا قانع و متواضع گردد. (کلیله و دمنه ). به بوئی از تو شدم قانع و همی دانم که هیچ رنگ مرا ازتو جز که بوی تو نه . خاقانی . گر به دل قانعی دو اسبه درآی ور به جان خُشندی خر اندر کش . خاقانی . با آنکه قانعم چو سلیمان ز مهر و ماه نان ریزه ها چو مور به مکمن درآورم . خاقانی . زان گوهری که گردون از عشق اوست گردان قانع شدی به نامی اما نشان ندیدی . عطار. چون به یک قطره دلت قانع بود جان خود را کل دریا چون کنی ؟ عطار. کوزه ٔ چشم حریصان پر نشد تا صدف قانع نشد پردُر نشد. مولوی . حریص با جهانی گرسنه است و قانع به نانی سیر. (گلستان ). مپندار کین قول معقول نیست چو قانع شدی سنگ و سیمت یکی است . سعدی (بوستان ). به رنگ و بوی بهار ای فقیر قانع شو چو باغبان نگذارد که سیب و گل چینی . سعدی . قانعی ژنده پوش ناگاهی درمی یافت بر سر راهی چون منم قانع و توئی با خواست بی نیازی مرا و فقر تراست . مکتبی . || خواری نماینده در سؤال . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). سائل : و اطعموا القانع و المعتر؛ اطعام کنید سؤال کننده و طواف کننده ٔ بدون سؤال را. عن النبی (ص ): القانع الذی یقنع بما تعطیه و یسأل و المعتر الذی یتعوض و لایسأل . (ناظم الاطباء). || از جائی به جائی رونده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ج ، قانعون و قانعین . 1- خرسند، خشنود، راضي، متقاعد
2- سازگار، صرفه جو، قناعت پيشه، مقنع
3- متقاعد، مطمئن
4- سير ناخشنود sufficient, regular كاف، واف، كافٍ ikna edilmiş convaincu überzeugt convencido convinto کافی، بسنده، شایسته، صلاحیت دار
کلمه "قانع" در زبان فارسی به معنی "راضی" یا "خود را قانع کرده" است. این کلمه معمولاً به عنوان صفت به کار میرود. در ادامه، به برخی نکات نگارشی و نکات مربوط به استفاده از این کلمه اشاره میکنم:
نحوهی نوشتن: کلمه "قانع" به صورت صحیح و بدون هیچگونه تغییر در املای آن نوشته میشود.
کاربرد: این کلمه معمولاً در جملاتی به کار میرود که به توصیف فردی میپردازد که به خواستهها یا نیازهای خود راضی است و از بیشتر از آن چیزی نمیخواهد.
مثال: او فردی قانع است و از زندگی خود راضی است.
گروههای هممعنی: واژه "قانع" ممکن است با واژههایی مانند "راضی" و "خوشنود" هممعنی باشد، اما هر کدام ممکن است در بافتهای مختلف معنای خاصی داشته باشند.
فعل و مصدر: ریشه این کلمه از فعل "قانع کردن" است. اگر بخواهیم به فعل آن اشاره کنیم، میتوانیم بگوییم:
مثال: او خود را قانع کرد.
استفاده در جملات مثبت و منفی: این کلمه میتواند در جملات مثبت یا منفی به کار برود.
مثال مثبت: او قانع است و به تغییرات نیاز ندارد.
مثال منفی: او هرگز قانع نمیشود و همیشه به دنبال بیشتر است.
با رعایت این نکات میتوان از کلمه "قانع" به درستی و با توجه به معنا و سیاق آن استفاده کرد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
او همیشه سعی میکند با شرایط خود قانع باشد و از زندگیاش لذت ببرد.
قانع بودن به داشتههای خود، به انسان آرامش و خوشبختی میبخشد.
هرچند که آرزوهای بزرگ دارد، اما در عین حال از زندگی ساده و قانعانهاش راضی است.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر