جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×
×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
پیوستن به لام تا کام

زیر مجموعه ها


سوالات متداول

×
×

qiblah  |

قبله ٔ دهقان

معنی: قبله ٔ دهقان . [ ق ِ ل َ / ل ِ ی ِ دِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آتش است . (برهان ) (آنندراج ). رجوع به مزدیسنا ص 184 شود. (نقل از دکتر معین در حاشیه ٔ برهان ) :
یک قافله را روی سوی قبله ٔ تازی
یک طائفه را روی سوی قبله ٔ دهقان .
امیر معزی (از آنندراج ).
... ادامه
617 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 297
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
qiblah | peasant
عربی
qiblah الفلاح

500 کاراکتر باقی مانده

مطالب مرتبط

دهقان

دهقان . [ دِ / دُ ] (معرب ، ص ، اِ) معرب دهگان . مهتر کشاورزان . ج ، دهاقنه و دهاقین . (منتهی

آتش دهقان

آتش دهقان . [ ت َ ش ِ دِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آتشی است که دهقانان پس از

دهقان

دهقان . [ دِ ] (معرب ، ص ، اِ) معرب و مأخوذ از دهگان فارسی (ده + گان ، پسوند نسبت ) منسوب

پیر دهقان

پیر دهقان . [ دِ ] (اِ مرکب ) دهقان پیر. دهقان سالخورده . || کدخدا و بزرگ ده . || شراب

نان دهقان

نان دهقان . [ ن ِ دِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از نان پادشاه باشد. (برهان قاطع) (آنندراج ).

پیرصالح دهقان

پیرصالح دهقان . [ ل ِ دِ ] (اِخ ) ظاهراً از بزرگان دربار سامانیان بوده است به روزگار نصربن احمد سامانی

جعبه لام تا کام

وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.
سفارش تبلیغات

تبلیغات توضیحی

عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات موضوعی

  1. ایدئولوژی زندگی تو چیه ؟ لایو با سیدمحمدعرشیانفر
  2. خرید دوره پولسازی

تبلیغات تصویری