جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: قتر. [ ق َ ] (ع مص ) تنگ کردن نفقه را برعیال . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ترجمان علامه ٔجرجانی ) (اقرب الموارد): قتر قتراً و قتوراً؛ تنگ کرد نفقه را بر عیال . (منتهی الارب ). || قوت روزگذار دادن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || بخور کردن . (آنندراج ) (منتهی الارب ). آتش ، دود کردن آتش . (اقرب الموارد). || بلند گردیدن و منتشر شدن بو. (منتهی الارب ) (آنندراج ): قتر لحم ؛ بلندشدن بوی آن . (اقرب الموارد). قترت القدر؛ بلند گردیدو منتشر شد بوی دیگ افزار آن . (منتهی الارب ). || قتر شی ٔ؛ ضم کرد بعض چیزی به بعض . || قتر زره ؛ برای آن سر میخ ساخت . || قتر امر؛ لازم گرفت او را. || قتر میان دو امر؛ اندازه گرفتن و تخمین کردن آن را. (اقرب الموارد). the cousin ابن عم
کلمه "قتر" در زبان فارسی به معنای کشته شدن یا از پای درآمدن به کار میرود و در برخی از متون به معنای نقصان یا کاهش نیز استفاده میشود. برای نگارش و استفاده صحیح از این کلمه به نکات زیر توجه کنید:
جایگاه کلمه: این کلمه معمولاً در جملات به عنوان فعل یا اسم به کار میرود. مثلاً: "او در جنگ قتر شد."
تلفظ: تلفظ صحیح این کلمه /ɢætɛr/ میباشد.
معادلها: در برخی از زمینهها ممکن است معادلهای دیگری مثل "کشته شدن" نیز به کار رود.
قواعد املایی: در نوشتن کلمات و عبارات، از استفاده نادرست حروف و علائم نگارشی پرهیز کنید. به عنوان مثال: "قتر" باید بدون حروف زائد و درست نوشته شود.
استفاده در متنهای ادبی: این کلمه ممکن است در متون ادبی و شعر به کار رود و در این موارد توجه به زیبایی و موسیقی کلمات مهم است.
اگر سؤال خاصتری در مورد نحوه استفاده از این کلمه دارید، لطفاً بفرمایید.