جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

qehāb
qahab  |

قحاب

معنی: قحاب . [ ق ُ ] (ع اِ) سرفه ٔ اسب و شتر و مردم . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سرفه ٔ اسب و شتر و گاه سرفه ٔ مردم را نیز گویند. (ناظم الاطباء). || (مص ) سرفه زده گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به قاحب شود.
667 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی، جمعِ قَحبَة] [قدیمی]
مختصات:
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 111
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
qahab
عربی
القبعة
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

به نظر می‌رسد که کلمه "قحاب" در زبان فارسی رایج نیست و ممکن است یک اشتباه تایپی باشد یا به کلمه خاصی اشاره کند. اگر منظور شما کلمه‌ای خاص است، لطفاً آن را بشناسید تا بتوانم اطلاعات دقیق‌تری ارائه دهم. در غیر این صورت، چنانچه شما به بررسی قواعد نگارشی و زبانی کلمات فارسی به‌طور کلی علاقه‌مند باشید، می‌توانم نکات کلی و قواعد زبان فارسی را برای شما توضیح دهم.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. در روش‌های سنتی، قحاب به عنوان یک گسوگی برای زیبا کردن دکوراسیون داخلی استفاده می‌شود.
  2. او با استفاده از قحاب‌های رنگارنگ، سبدی زیبا برای هدیه دادن درست کرد.
  3. در جشن عروسی، تزئینات با قحاب موجب شادی و جذابیت بیشتری نسبت به فضا شد.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری