جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

scrap  |

قراضة

معنی: قراضة. [ ق ُ ض َ ] (ع اِ) ریزه های زر و سیم و جز آن که وقت تراشیدن برافتد.(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) :
آن غنچه های نستر بادامه های قز شد
زرّ قراضه در وی چون تخم پیله مضمر.
خاقانی .
آن یکی پا نهاده بر سر گنج
وین ز بهر یکی قراضه به رنج .
نظامی .
فروریخت زر او یک انبان نخست
قراضش قراضه درستش درست .
نظامی .
از شادی آن قراضه ای چند
گویی که منم جهان خداوند.
نظامی .
همه عمرش درمی در کف نبوده و قراضه ای در دف . (گلستان ). || در اصل لغت ریزه ٔ هر چیز است که از مقراض قطع شده بر زمین افتد. (آنندراج ). مانند قراضه ٔ جامه یا زر. (از اقرب الموارد). || قراضه ٔ مال ؛ ردی ٔ و پست آن . (از اقرب الموارد).
... ادامه
575 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 1101
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
scrap | mammock , rattletrap , tradition
عربی
خردة | قصاصة , بقايا , أنقاض , نبذة , شجار , كسرة , فضلات طعام , قتالة , شظية , تخلص من , تشاجر , باع , نبذ , هجر

واژگان مرتبط: قراضه، تکه، اوراق، ته مانده، پاره، ماشین الات اوراق، ریزه، ذره، دم قیچی، برش

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری