جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: قرن . [ ق َ ] (ع اِ)شاخ و سرون . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). تندی سر مردم که جای سرون حیوان است . (منتهی الارب )(آنندراج ). جای شاخ از سر انسان . (اقرب الموارد). - وحیدالقرن ؛ کرگدن است که دارای یک شاخ است . (اقرب الموارد). || یک سوی سر. || زیر سر. ج ، قرون . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || جبه ٔکوچکی که ضمیمه ٔ جبه ٔ بزرگ شود. (از اقرب الموارد). || گیسو. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ) (بحر الجواهر). گیسوی زنان . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ): لها قرون طوال ؛ ای ذوائب . (اقرب الموارد). || موی بافته . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ): له قرنان ؛ ای ضفیرتان . (منتهی الارب ). || نوک موی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || سر کوه . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). ج ، قِران . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || شاخ ملخ و جز آن که دو تار دراز باشد بر سرش . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || پوشش هوده . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || یک سوی هودج . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || آن بخش از دشت که نخست پیش آید. (از منتهی الارب ) (آنندراج ). اول فلات . (اقرب الموارد). || کرانه ٔ گرده ٔ آفتاب ، یا اعلای آن ، یا آنچه نخست پیدا شود از شعاع آفتاب .(منتهی الارب ) (آنندراج ). ناحیةالشمس و حاجبها، و قیل اول شعاعها، و قیل اول ما یبدو منها عند طلوعها. (اقرب الموارد). || مهتر و سردار قوم . || بهترین گیاه ، یا آخر آن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || سر گیاهی که پاسپر نشده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). انف الکلأ الذی لم یوطاء. (اقرب الموارد). || یک دفعه از باران . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || یک تک اسب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || همسال . || همسر مرد. || اهل یک روزگار از مردم . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || صد سال ، و مراد مورخان از ذکرقرن همین صد سال است ، مثلاً اگر میگویند فلان در قرن هفتم است یعنی در خلال هفتصد سال از سالهای تاریخ است . (اقرب الموارد). ج ، قرون . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). چهل سال یا ده یا بیست یا سی یا پنجاه یا شصت یا هفتاد یا هشتاد یا صد یا صدوبیست ، و اول از دو معنی اخیر اصح است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || هر امتی که بمیرد و از افراد آن کسی نماند. (اقرب الموارد). هر گروهی که فوت شده و احدی از آن باقی نمانده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || گروهی بعدِ گروهی . (اقرب الموارد) (آنندراج ). || پاره ای از روزگار. || رسن از پوست درخت تافته . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || توک بافته از پشم . (منتهی الارب ) (آنندراج ). الخصلة المفتولة من العهن . (اقرب الموارد). || پائین ریگ توده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). اسفل الرمل . (اقرب الموارد). || کوه خرد. || پاره ٔ جداشده از کوه . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). ج ، قُرون ، قِران . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || دم شمشیر و تیر یا پیکان . || مناره ٔ سرچاه به خشت یا به سنگ برآورده که چوب چرخ بر آن گذارند. || یک میل از سرمه . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || المرة الواحدة.(اقرب الموارد). زن (!) تنها و یگانه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || سنگ تابان و درخشان . || فنج خرد زن که ازکس وی برآید همچو غرو، و آن عیبی است بزرگ . (منتهی الارب ). شی ٔ یکون فی فرج المراءة کالسن یمنع من المباشرة. (بحر الجواهر). || (اِخ ) دو ستاره است مقابل جدی . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). 1- سده، مئه
2- دوران، دوره، عهد
3- گيسو، مو
4- رئيس، سرور، مهتر
5- زغال اخته
6- سرون، شاخ
7- قله، ستيغ century قرن، قرن مئة سنة، مئة عام، قرن مئة عام، مجموعة مؤلفة من مئة yüzyıl siècle jahrhundert siglo secolo
قرن|قرن مئة سنة , مئة عام , قرن مئة عام , مجموعة مؤلفة من مئة
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "قرن" در زبان فارسی به معنای یک دوره صد ساله است و قواعد نگارشی مربوط به آن عبارتند از:
جنس و واژهسازی: "قرن" یک اسم مذکر است و معمولاً با صفتها و قیدهای مذکر ترکیب میشود. به عنوان مثال: "قرن بیستم"، "قرن نوزدهم".
نوشتن اعداد: برای بیان قرنها معمولاً از اعداد رومی برای قرنهای گذشته و از اعداد عربی برای قرنهای بعد استفاده میشود. به عنوان مثال: "قرن 21" یا "قرن بیست و یکم".
ترکیب با دیگر واژهها: کلمه "قرن" میتواند به صورت ترکیبی با دیگر واژهها به کار رود، مثلاً "قرن طلایی"، "قرن فناوری"، و معانی متفاوتی را ببخشد.
حروف اضافه: در زبان فارسی، میتوان به آسانی از حروف اضافه برای بیان ارتباطات زمانی استفاده کرد: "در قرن هفدهم"، "تا قرن بیستم".
نحوه استفاده در جملات: برای استفاده از "قرن" در جملات، میتوان به شکل زیر نوشت:
"ما در قرن بیست و یکم زندگی میکنیم."
"تحولات علمی در قرن نوزدهم شتاب گرفته بود."
با رعایت این قواعد میتوان به درستی از کلمه "قرن" استفاده کرد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
در قرن بیستم، تکنولوژی به سرعت پیشرفت کرد و زندگی بشر را دگرگون ساخت.
آثار هنری زیادی از قرن هفدهم بهجا مانده است که نشاندهندهی خلاقیت و نوآوری هنرمندان آن زمان است.
پژوهشگران در تلاشند تا تأثیرات اجتماعی و فرهنگی قرن نوزدهم را بر جامعهی امروز بررسی کنند.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر