جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

qassāb
butcher  |

قصاب

معنی: قصاب . [ ق َص ْ صا ] (اِخ ) مؤیدالدین بن محمدبن علی ،مکنی به ابوعبداﷲ به صفت تهور و تکبر و قلت عقل و تدبیر موصوف بود و در سنه ٔ 590 هَ . ق . به حکم الناصرلدین اﷲ منصب وزارت را تعهد نمود و با فوجی از سپاه بغداد روی به جانب خوزستان نهاد و آن ولایت را در سلک سایر قلمرو خلیفه سمت انتظام داد. به صحت پیوسته که چون تکش خان بلاد عراق را از تحت تصرف سلجوقیان برون آورده مسخر ساخت الناصرلدین اﷲ در طمع افتاد که خوارزمشاه بعضی از ولایت را به حوزه ٔ دیوان خلافت مسلم دارد ودر این باب رسل و رسائل نزد تکش خان فرستاد. تکش به قبول ملتمس خلیفه زبان گشاد و خلیفه مؤیدالدین را با خلع و تشریفات گرانمایه به جانب عراق عجم ارسال نمود تا عذرخواهی تکش خان نماید. وزیر بی تدبیر چون به اسدآباد رسید و از اکراد عراق و اجناد اعراب قرب ده هزار نفر به خدمت او توسل جسته مجتمع گشتند، او خبر به تکش خان فرستاد که : از دارالخلافه تشریف و منشور حکومت مبذول افتاده و کفیل مصالح مملکت یعنی جناب وزارت مآب جهت ایصال این بشارت تا بدین مقام آمده و تقضی از ادای شکر این موهبت مقتضی آن است که خوارزمشاه با عدد اندک و تواضع بسیار به استقبال آید و در رکاب وزارت مآب قدمی بر خاک نهاده پیاده سیر کند. چون تکش بر قلت عقل و تدبیر این قصاب اطلاع یافت فوجی از عساکر رابه تأدیب او نامزد کرد. این قصاب تاب حمله ٔ آنان را نیاورده فرار کرد. (از دستور الوزراء ص 95 و 96).
... ادامه
509 | 0
مترادف: سلاخ، گوشت فروش
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم، صفت) [عربی]
مختصات: (گاو و گوسفند و...)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: qassAb
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 193
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
butcher | meatman
ترکی
kasap
فرانسوی
boucher
آلمانی
metzger
اسپانیایی
carnicero
ایتالیایی
macellaio
عربی
جزار | قصاب , الذباح , سفاك , ذبح , ذبح الحيوانات , قتل , سفك الدم ظلما
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "قصاب" به معنای فردی است که در تهیه و فروش گوشت فعالیت می‌کند. در نگارش و استفاده از این کلمه، قواعد و نکات زیر قابل توجه است:

  1. نقطه‌گذاری:

    • کلمه "قصاب" باید به صورت صحیح و همراه با حروف فارسی نوشته شود. مثلاً: "قصاب".
  2. حروف بزرگ و کوچک:

    • در نگارش معمول، نیازی به استفاده از حروف بزرگ در ابتدای کلمه "قصاب" نیست، مگر در شروع جمله یا در موارد خاص مثل عنوان‌ها.
  3. جمع بستن:

    • برای جمع بستن کلمه "قصاب"، می‌توان از "قصاب‌ها" استفاده کرد. در این حالت "ها" به انتهای کلمه اضافه می‌شود.
  4. قید زمان و مکان:

    • در جملاتی که کلمه "قصاب" به کار می‌رود، اگر بخواهید مکان یا زمان را مشخص کنید، می‌توانید از قیدهای مناسب استفاده کنید. مثلاً: "قصاب محله ما همیشه مشتری دارد."
  5. استفاده در جملات:

    • کلمه "قصاب" می‌تواند در جملات مختلف به کار رود. مثلاً:
      • "قصاب با دقت گوشت‌ها را برش می‌زند."
      • "او بهترین قصاب در منطقه است."
  6. موارد دیگر:
    • کلمه "قصاب" می‌تواند به عنوان صفت نیز در جملات به کار رود. مثلاً: "یک قصاب ماهر".

در کل، مانند دیگر واژه‌ها، کلمه "قصاب" نیز باید با دقت و رعایت قواعد نگارشی و دستوری استفاده شود تا معنای مورد نظر به درستی منتقل شود.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. قصاب محله هر روز صبح بهترین گوشت‌های تازه را برای مشتریانش فراهم می‌کند.
  2. وقتی به بازار رفتم، صدای قصاب را شنیدم که مشتریان را به خرید ترغیب می‌کرد.
  3. قصاب با دقت و مهارت، گوشت‌ها را قطعه قطعه می‌کرد تا برای فروش آماده شوند.

واژگان مرتبط: ادم خونریز، سیاف

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری