جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: قصور. [ ق ُ ] (ع مص ) بازایستادن و فروماندن و عاجز گردیدن . گویند: قصر عن الامر قصوراً؛ انتهی و کف عنه مع العجز. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). کوتاه بودن .کوتاه آمدن ، و این در مقابل تقصیر است : حاش ﷲ اگر امسال ز حج وامانم نه قصور من و تقصیر تو حاشا شنوند. خاقانی . حور خطا گفتم اگر خواندمت عفو کن از بنده قصور ای صنم . سعدی . قصر السهم عن الهدف ؛ لم یبلغه . (اقرب الموارد). || آرمیدن . فرونشستن . گویند: قصر عنی الوجع قصوراً؛ سکن . || نمو کردن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ): قصر الطعام ؛ نمی . (اقرب الموارد). || گران گردیدن . کم شدن . || ارزان شدن . از اضداد است . (از اقرب الموارد) (ازمنتهی الارب ). || تنگ کردن : قصر قید البعیر؛ ضیقه . (اقرب الموارد). || (اِ) ج ِ قصر.(اقرب الموارد) (منتهی الارب ) : چند رفتند از این قصور بلند در هنر برتر از تو سوی قبور. ناصرخسرو. اهمال، بدخدمتي، تخلف، تقصير، خبط، خطا، سستي، كوتاهي، ناخدمتي failure, negligence, default, shortcoming, laches, delinquency, debt, deficiency, cunctation, defect, pretermission فشل، إخفاق، قصور، عجز، ضعف، إفلاس، خيبة، تعب، تخلف عن القيام بكذا، شخص مخفق yanlış uygulama faute professionnelle kunstfehler negligencia profesional negligenza شکست، خرابی، عدم موفقیت، کوتاهی، ورشکستگی، غفلت، مسامحه، فرو گذاشت، پشت گوش فراخی، غیاب، کمبود، کاستی، نکته ضعف، علت، تنبلی، سهل انگاری، تقصیر، بدهی، قرض، وام، دین، فام، نقص، عدم، کسر، تاخیر، مکی، تعویق، تعلل، عیب، از قلم افتادگی، حذف
فشل|إخفاق , قصور , عجز , ضعف , إفلاس , خيبة , تعب , تخلف عن القيام بكذا , شخص مخفق
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "قصور" در زبان فارسی به معنای کوتاهی، تقصیر یا غفلت استفاده میشود. در نگارش و استفاده از این کلمه، باید به برخی از نکات زیر توجه کرد:
معنا و کاربرد: "قصور" به طور کلی به معنای عدم انجام دادن یا کوتاهی در انجام یک وظیفه یا مسؤولیت است. معمولاً در زمینههای حقوقی و اخلاقی به کار میرود.
تلفظ: این کلمه به صورت "قُصُور" تلفظ میشود، با تأکید بر حرف اول.
صرف و نحو: این کلمه معمولاً به عنوان اسم استفاده میشود و میتواند در جملات به عنوان فاعل، مفعول یا مضافالیه قرار گیرد.
جمع: جمع این کلمه "قصور" است که در فارسی به کار میرود و به موارد متعدد از تقصیر و کوتاهی اشاره میکند.
نکات نگارشی:
به هنگام استفاده از کلمه "قصور" در جملات، دقت کنید که با ساختار جملات دیگر همخوانی داشته باشد.
در متنهای رسمی، استفاده از اصطلاحات حقوقی مرتبط با "قصور" (مثل قصور در انجام وظیفه) باید با دقت و به طور صحیح به کار رود.
مثال:
"قصور در انجام وظایف میتواند عواقب جدی به همراه داشته باشد."
"هیچ قصوری در ارائه گزارشهای مالی نباید وجود داشته باشد."
توجه به این جزئیات میتواند به وضوح و دقت نگارش کمک کند.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
در جلسهی مدیران، قصور در انجام پروژهها مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
او به دلیل قصور در رعایت قوانین، مجبور به پرداخت جریمه شد.
قصور در اطلاعرسانی به موقع میتواند تبعات جدی برای سازمان به همراه داشته باشد.