جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: قوب . (ع اِ) چوزه ٔ مرغ . (فهرست مخزن الادویه ). چوزه . (منتهی الارب ). جوجه . فَرخ . (از اقرب الموارد). ج ، اقواب . و به همین معنی است این مثل : تخلصت قائبة من قوب او قابة من قوب ؛ یعنی بیضه از چوزه جدا شد. در حق شخصی گویند که از صاحب وحریف خود جدا گردد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || بچه ٔ سگ آبی . (فهرست مخزن الادویه ). - ام قوب ؛ داهیه و بلا. (از اقرب الموارد). the hole الفتحة
کلمه "قوب" در زبان فارسی به معنای "نوک" یا "سر" به کار میرود و معمولا در مکالمات غیررسمی یا محاورهای استفاده میشود. همچنین، ممکن است به معنای "قوب" در بعضی از گویشها یا اصطلاحات محلی هم به کار گرفته شود.
با این حال، در زبان فارسی معیار، این واژه به عنوان یک کلمه رایج یا رسمی محسوب نمیشود و بیشتر در محاورات غیررسمی و بین مردم در گویشهای بومی استفاده میشود.
اگر منظور شما از "قوب" واژه یا کاربرد خاصی است، لطفاً بیشتر توضیح دهید تا بتوانم اطلاعات دقیقتر و مرتبطتری ارائه دهم. در ضمن، برای نگارش صحیح کلمات در فارسی باید به قواعدی مانند استفاده از حرفهای بزرگ و کوچک، اعرابگذاری در صورت نیاز، و رعایت فاصلههای مناسب بین کلمات توجه کرد.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر