جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: قول . [ ق َ ] (ع مص ) گفتن . || کشتن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد): قال القوم بفلان ؛ کشتند فلان را. (منتهی الارب ). || غالب شدن . و از این معنی است : سبحان من تعطف بالعزو قال به ؛ ای غلب . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || سقوط کردن و افتادن . (از اقرب الموارد). || حکم کردن و اعتقاد داشتن . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || روایت کردن . || خطاب کردن . || افترا بستن . || اجتهاد و کوشش کردن . || گرفتن . || اشاره کردن . (از اقرب الموارد). قال برأسه ؛ اشار. || رفتن . قال برجله ؛ مشی . || بلند کردن . قال بثوبه ؛ رفعه . (اقرب الموارد). || زدن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).قال بیدیه علی الحائط؛ ضرب بهما. || تکلم . || میل . || موت و مردن . || استراحت . || اقبال کردن . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || دوست داشتن و مخصوص خود گردانیدن : قال به ، احبه و اختصه لنفسه . || آماده بودن برای کار. چنانکه گویند: قال فاکل و قال فضرب . (اقرب الموارد). || بمعنی ظن می آید و عمل ظن را میکند به شروطی که یکی از آن شروط آن است که مسبوق به استفهام باشد، دیگر اینکه به لفظ مستقبل باشد، سوم اینکه برای مخاطب باشد، چهارم اینکه بین استفهام و فعل مستفهم عنه چیزی بغیر ازظرف فاصله نشود؛ مثل : اتقول زیداً منطلقاً؛ ای اتظن و بنی سلیم بطور مطلق قول را جاری مجرای ظن گرفته اندچه در استفهام و مخاطب باشد یا نباشد، نحو: قلت زیداً منطلقا؛ ای ظننت زیداً منطلقا. (اقرب الموارد). 1- سخن، كلام، گفت
2- ترانه، تصنيف
3- پيمان، عهد، قرار، ميثاق، وعده، وعيد promise, word, vow, behest, parol وعد، تعهد، عهد، اتفاق، بشير النجاح، مبشر بخير، عقد، بشر، مبشر، أعد حضر، بشر بنجاح، طمأن، أوعد، وفى بوعده، أوعد بالزواج، صمم، عزم على، تواعد، تعاهد على، دل، واعد، يعد söz promesse versprechen promesa promettere نوید، پیمان، میثاق، کلمه، واژه، حرف، لغت، نذر، سوگند، دستور، امر، گفته
وعد|تعهد , عهد , اتفاق , بشير النجاح , مبشر بخير , عقد , بشر , مبشر , أعد حضر , بشر بنجاح , طمأن , أوعد , وفى بوعده , أوعد بالزواج , صمم , عزم على , تواعد , تعاهد على , دل , واعد , يعد
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "قول" در زبان فارسی به معنای وعده یا سخن است و میتوان آن را در ترکیبهای مختلف به کار برد. در زیر به برخی قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میشود:
نوشتار و املای صحیح:
کلمه "قول" با "ق" شروع میشود و به "ل" ختم میشود. از نظر املایی یکی از کلمات ساده زبان فارسی است و از نظر تلفظ به صورت "گول" تلفظ نمیشود.
کاربرد در جملات:
میتوان از "قول" در جملات به عنوان اسم استفاده کرد: "من قول میدهم که به تو کمک کنم."
ممکن است به عنوان فعل نیز در برخی ساختارها به کار رود، مانند: "او قولش را فراموش کرده است."
ترکیبها:
"قول دادن": به معنای وعده دادن است. مثال: "من تا فردا به تو قول میدهم."
"قول و قرار": به معنای توافق و قرارداد است. مثال: "ما همه چیز را طبق قول و قرارها پیش خواهیم برد."
نکات نگارشی:
زمانی که "قول" در ابتدای جمله قرار میگیرد، باید با حرف بزرگ شروع شود: "قول من این است که ...".
در انتهای جمله و بعد از فعل، میتوان از نقطه برای پایان جمله استفاده کرد: "او قول میدهد."
معنی و مفهوم:
"قول" به معنای وعده و تعهدی است که فردی به فرد دیگر میدهد. در متون حقوقی و ادبی نیز ممکن است به کار رود.
با رعایت این نکات میتوان در نوشتار و بیان خود از کلمه "قول" به طور صحیح و مناسب استفاده کرد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
من به دوستم قول دادم که در روز تولدش یک هدیه خاص برایش تهیه کنم.
او همیشه به خودش قول میدهد که هر روز حداقل یک ساعت کتاب بخواند.
والدینم از من خواستهاند که به قولهایی که میدهم، عمل کنم تا بتوانند به من اعتماد کنند.