کابل
licenseمعنی کلمه کابل
معنی واژه کابل
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | سيم | ||
انگلیسی | cable | ||
عربی | كابل، برقية، سلك، مرسة، حبل غليظ، طول الفلس، حزمة أسلاك، قلس، برق، ثبت، مرساة مزودة بحبل | ||
ترکی | kablo | ||
فرانسوی | câble | ||
آلمانی | kabel | ||
اسپانیایی | cable | ||
ایتالیایی | cavo | ||
واژه | کابل | ||
معادل ابجد | 53 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | kābl | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [فرانسوی: câble] | ||
مختصات | (فره ) | ||
آواشناسی | kAbl | ||
الگوی تکیه | S | ||
شمارگان هجا | 1 | ||
منبع | لغتنامه دهخدا | ||
نمایش تصویر | معنی کابل | ||
پخش صوت |
کابل . [ ب ُ ] (اِخ ) (نهر...) نام نهری است در افغانستان در حدود صد هزارگزی مغرب کابل ، از دامنه های «کوه بابا» سرچشمه گرفته اول بنام «جوی شیر» بسوی مشرق روان گردد و پس از عبور از میان شهر به نهر «لوکار»متصل و بسیار بزرگ شود. سپس دشت حاصلخیز و زیبای کابل را سیراب نماید و آنگاه به نهر «باران » که از دو نهر «بندشیر» و «کوربند» بوجود آمده ، از طرف شمال و دامنه های «هندوکوه » جاری میشود، می پیوندد و وارد دره های کوهها میگردد و آنگاه در دشت دیگری ظاهر شود و از طرف راست به سرخ رود و از سوی چپ بچند نهر جاری از«کافرستان » بخصوص به نهر «خونار» متصل شود و از برابر «جلال آباد» جاری گردد و سرانجام از «بغاز خیبر» گذشته از حدود هند تجاوز نماید و با نهر «سوات » که ازطرف شمال جاری میشود متحد گردد و بچند شعبه منقسم گشته از حدّ پیشاور میگذرد و روبروی شهر «آتوک » وارد «سند» شود. طول مجرای نهر کابل بر 500 هزار گز بالغ گردد و حوضه اش از طرف شمال به «هندوکوه » و از جهت جنوب به «سفیدکوه » محدود میشود، قسمت غربیش دامنه های مرتفع و قسمت شرقیش دشتهای پست است . مجرایش بسیار عریض و جریانش بسیار تند میباشد. (قاموس الاعلام ترکی ).
سيم
cable
كابل، برقية، سلك، مرسة، حبل غليظ، طول الفلس، حزمة أسلاك، قلس، برق، ثبت، مرساة مزودة بحبل
kablo
câble
kabel
cable
cavo