جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: کابین . (اِ) کابین کلمه ٔ فارسی و «کبین » آذری از این کلمه است . بضع. مهر. (دهار). صداق . (مهذب الاسماء). صُدُقَة. نحل . نحله . (منتهی الارب ). دست پیمان . مهریه . شیربها. عقر. (دهار). علیقه . علاقه . (منتهی الارب ). کاوین . (مهذب الاسماء). صَدُقَة. (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). اجر. نکاح . مهر زنان باشد. (لغت فرس ) (صحاح الفرس ). مهر زنان را گویند و آن مبلغی باشد که در هنگام عقد بستن و نکاح کردن زنان مقرر کنند. (برهان ). زری که به هنگام نکاح به ذمّه ٔ مرد مقرر کنند، به عربی آن را مهر گویند، از برهان و سراج و رشیدی ؛ و بعضی بمعنی مهر مؤجل نوشته اند. (غیاث ) (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ) : این جهان نوعروس را ماند رطل کابینش گیرو باده بیار. خسروی . زنان پارسا از شوی گردند به کابین دیدن او را خریدار. فرخی . ز بهر آنکه ببینند روی خوبش را زنان بشوی ببخشند هر زمان کابین . فرخی . بباید علی الحال کابینش کرد بیرزد به کابین چنین دختری بود نقد کابین او اینکه تو کنی سجده ٔ شکر چون شاکری . منوچهری . عروسی است می شادی آیین او که شاید خرد داد کابین اوی . (گرشاسب نامه ). ای پسرجان و تنت شهره زناشویند شوی جانست و زنش تنت و خرد کابین . ناصرخسرو. عاقل ندهد درین چنین کابین راضی نشود بصره و صدره . ناصرخسرو. طمع جانت کند گرچه بدوکابین گنج قارون بنهی با سپه قارن . ناصرخسرو. دنیا عروس وار بیاراید پیشت چو یافت از تو بدین کابین . ناصرخسرو. به چه ماند به عروسی ، عالم که سبکروح گران کابین است شاه او زیبد منصور سعید که هم این خسرو، آن شیرین است . ابوالفرج رونی . یک رضای شاه شاه آمد عروس طبع را از کرم کابین عذرا برنتابد بیش از این . خاقانی . خاتون وار ملک فریدونش خوان که نیست کابین این عروس کم از گنج کاویان . خاقانی . گرچه ناهید ورچه پروین اند از در ذم و اهل نفرین اند سبب جنگ و ننگ و آزارند علت رنج و خرج کابین اند. (سندبادنامه ص 257). به کابین خسرورضا داده ایم که از تخمه ٔ خسروان زاده ایم . نظامی . نقل است که در حال حیات همه ٔ مال به درویشان داد. وقتی او را مهمانی آمد هرچه داشت خرج کرد و گفت مهمانان فرستادگان خدای اند. زن با وی بخصومت بیرون آمد. گفت زنی که در این معنی با من خصومت کند نشاید کابین به وی داد و طلاق دادش . (تذکرةالاولیاء عطار). چون درافتادند اندر جستجو بعد از آن دربست و کابین جست او. مولوی . باجوانی چو لعبت سیمین مهر بستش بمبلغی کابین . سعدی . به ده دینارم از قید خلاص کرد و با خویشتن به حلب برد و دختری که داشت به نکاح من درآورد به کابین صد دینار. (گلستان ). یکی را زنی صاحب جمال جوان درگذشت و مادرزن فرتوت به علت کابین در خانه متمکن بماند. (گلستان ). ساقیا دیوانه ای چون من کجا در بر کشد دختر رز را که نقد عقل کابین کرده اند. حافظ. عقر؛کابین که بشبهه ٔ وطی یا به وطی غضب واجب شود. (منتهی الارب ). 1- صداق، مهريه، مهر
2- اتاقك cabin,cabana,dowry كوخ، قمرة، حجرة خصوصية، حجرة في السفينة، حجرة في الطائرة، الطائرة kabin cabine kabine cabina cabina
كوخ|قمرة , حجرة خصوصية , حجرة في السفينة , حجرة في الطائرة , الطائرة
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "کابین" در فارسی به معنی "اتاق کوچک" یا "فضای محصور" استفاده میشود و در زمینههای مختلفی مانند کابین هواپیما، کابین اتوموبیل، یا کابینهای چوبی به کار میرود. در اینجا به قواعد نگارشی و زبانشناسی مرتبط با این کلمه میپردازیم:
نحوه نوشتن: کلمه "کابین" به همین شکل نوشته میشود و لازم است از حروف فارسی و بدون اشتباهات املایی استفاده شود.
تلفظ: تلفظ این کلمه به صورت "کا-بِین" است و تأکید بر روی بخش دوم آن (بِین) است.
جمع: جمع این کلمه به صورت "کابینها" است. در مواردی که به چند کابین اشاره میشود، باید از این شکل جمع استفاده کرد.
کاربرد: در جملات و متون، این واژه معمولاً به عنوان اسم به کار میرود و میتواند به عنوان فاعل، مفعول یا مکمل قرار گیرد.
نقاط مهم در نگارش:
کلمه را باید به صورت صحیح و بدون اشتباه املایی بنویسید.
در متون رسمی، اگر این کلمه به عنوان اسم خاص باشد، ممکن است لازم باشد تا آن را با حروف بزرگ شروع کنید (مثلاً در نام یک شرکت یا برند).
به قاعدههای نگارشی توجه کنید: جمله را با کلمه "کابین" آغاز کنید یا در وسط جمله بهدرستی به کار ببرید و از فاصله مناسب میان کلمات اطمینان حاصل کنید.
ترکیب با دیگر کلمات: کلمه کابین میتواند با دیگر کلمات ترکیب شود (برای مثال، "کابین ترک"، "کابین چوبی") و در چنین حالاتی، باید دقت کنید که ترکیب از لحاظ معنایی صحیح باشد.
اگر سوال خاصی درباره استفاده از این کلمه یا ترکیبات آن دارید، خوشحال میشوم که بیشتر توضیح دهم.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
در سفر به کوه، ما یک کابین چوبی زیبا اجاره کردیم که منظرهای بینظیر داشت.
وقتی به کابین رسیدیم، آتش روشن کردیم و دور هم به داستانگویی پرداختیم.
کابین این لکچر به قدری آرام و دلنشین بود که همهی ما از طبیعت اطراف لذت بردیم.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر