جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: کاتب . [ ت ِ ] (اِخ ) احمدبن محمدبن فضل دینوری مکنی به ابی الفضل و مشهور به ابن خازن . رجوع به احمدبن محمد... در همین لغت نامه و ریحانة الادب ج 3 ص 330 و ج 5 ص 320 شود و رجوع به «ابن خازن ابوالفضل » شود. ثبات، دبير، صاحب قلم، قلمزن، كاغذنويس، مترسل، محرر، منشي، نامه نويس، نگارنده، نويسنده، وراق scriber, booker, bookmaker, scrivener, ascribe, scribe مخطاط، خطاط نقشي، كسر yazar le scribe der schreiber el escribano lo scriba کتاب دار، صحاف، ناشرکتاب، دلال شرط بندی، کتاب نویس، نویسنده، وامده، نسبت دادن، اسناد دادن، دانستن، حمل کردن، رونوشت برداشتن
کلمه "کاتب" در زبان فارسی به معنای نویسنده یا شخصی است که مینویسد. از نظر نگارشی و قواعد زبان فارسی، نکاتی در مورد این کلمه و نحوه استفاده از آن وجود دارد:
نحوه نگارش: کلمه "کاتب" به صورت صحیح با حروف پیوسته نوشته میشود.
تلفظ: این کلمه به صورت "کَاتِب" تلفظ میشود، با تأکید بر "ا".
جمع: جمع کلمه "کاتب" به صورت "کتّاب" (با "ت دوّم" مشدد) نوشته میشود.
مشتقات: از "کاتب" میتوان کلمات دیگری مانند "کتابت" به معنای نوشتن و "کتاب" استفاده کرد.
استفاده در جملات: این کلمه میتواند در جملات مختلف به کار رود:
او یک کاتب ماهر است.
کتّاب بزرگ تاریخ ایران آثار ارزشمندی از خود به جا گذاشتهاند.
نکات نگارشی: در نگارش متنهایی که شامل "کاتب" هستند، باید به قواعد نگارشی مانند نقطهگذاری و استفاده از ویرگول دقت شود.
امیدوارم این نکات برای شما مفید بوده باشد! اگر سوال بیشتری دارید، خوشحال میشوم کمک کنم.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
کاتب ماهر توانست با سرعت و دقت بالا، متنهای مختلف را تایپ کند.
در کتابخانه، کاتب مسئول ثبت و نگهداری کتابها و منابع اطلاعاتی بود.
کاتبها در دنیای دیجیتال امروزی هنوز نقش مهمی در تهیه و ویرایش متون دارند.
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: کتاب دار، صحاف، ناشرکتاب، دلال شرط بندی، کتاب نویس، نویسنده، وامده، نسبت دادن، اسناد دادن، دانستن، حمل کردن، رونوشت برداشتن