جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: کاشی . (اِخ ) حسن آملی المولد و المنشاء کاشانی الاصل امامی المذهب کاشی اللقب و گاهی به احسن المتکلمین ملقب از افاضل شعرای قرن هفتم هجرت و یا خود اوائل قرن هشتم را نیز دیده ، شاعری است ماهر و متقی و جلیل القدر و عظیم الشأن و معاصر علامه ٔ حلی متوفی به سال 726 هَ .ق . و در محبت خانواده ٔ رسالت (ص ) قلباً و لساناً قدمی ثابت و قلبی راسخ داشته و مدایح بسیاری درحق ایشان گفته و بجز مدیحه ٔ ایشان اصلاً شعری نگفته و پیرامون مدح اکابر وقت خود نگردیده و از آثار قلمی اوست : 1 - الانشاء که بر علم و ادب و شعر و حکمت مشتمل است . 2 - هفت بند که هفت قصیده بزبان فارسی در مدح حضرت امیرالمؤمنین (ع ) گفته و از ابیات آن است : شمار جود تو برناید ار شود بمثل سپهر کیل و قضا عامل و قدر کیال ستارگان فلک سر بسر فرو ریزند اگر برند ز دیوان هیبت تو مثال خرد ز رفعت قدر تو قاصر است که نیست . بقدر قدر تو اندازه ٔ قبای مقال . و از تذکره ٔ دولتشاهی نقل است که ملاحسن کاشی بعد از زیارت مکه و مدینه به زیارت حضرت امیر المؤمنین (ع ) مشرف شده و در محاذی باب حرم ایستاده و قصیده ٔ خود را فروخواند که مطلع آن این است : ای بدور آفرینش پیشوای اهل دین وی ز عزت مادح بازوی تو روح الامین . پس در همان شب آن حضرت را در خواب دید که بدو فرمودکه از راه دور آمده ای و در عهده ٔ ما دو حق داری یکی حق مهمانی و یکی هم حق صله ٔ شعر اکنون به بصره رفته و به تاجری مسعودبن افلح نامی که در آنجا است سلام ما را رسانده و بگو که در سفر بحر عمان که کشتی تو مشرف به غرق بوده هزار دینار (معادل هزار اشرفی طلای هیجده نخودی ) برای ما نذر کردی که کشتی و متاع آن بسلامتی به ساحل نجات برسد اکنون آن نذر را وفا کن و بعد از این جمله فرمود که آن هزار دینار را گرفته و در ضروریات خود صرف کن پس ملاحسن از خواب بیدار شده و به بصره رفته و پیغام آن حضرت را به همان تاجر رسانده پس تاجر از کثرت فرح نزدیک بحال غشوه شده و سوگند خورد که آن قضیه را به کسی نگفته بوده است فی الحال آن هزار دینار تسلیم ملاحسن کاشی نموده و به شکرانه ٔ آن نعمت عظمی خلعتی فاخر هم علاوه کرده و ولیمه ای بسزا به فقرا داد باری کاشی را حکایات طریفه ای است که در رسوخ او در عقیده ٔ امامیه و تبری او از منافقین برهانی قاطع هستند و در زمان سلطان محمد خدابنده به سلطانیه رفته و از شعرای مجلس عالی وی بوده و هم در آنجا وفات کرده و در سمت قبله ٔ آن شهر مدفون و مزار اهالی آن دیار است و با موافق آنچه در ذریعه از سید حسن صدر نقل کرده قبر کاشی بنابر مشهور در بلده ٔ کاظمین درحجره ٔ شبکه داری است که به بازار کهنه باز شده و نزدیک مقبره ای است که بنام سید مرتضی مشهور است و در سال 353 هَ . ق . آن بازار خراب و آن حجره ملحق به جاده گردیده است . (از ریحانة الادب ج 3 صص 347 - 348). tile قرميدة، أنبوب فخاري، آجرة، رقاقة من فلين، قبعة حريرية عالية، كسا بالآجرة، بلاط fayans tuile fliese teja piastrella کاش
قرميدة|أنبوب فخاري , آجرة , رقاقة من فلين , قبعة حريرية عالية , كسا بالآجرة , بلاط
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "کاشی" در زبان فارسی برای اشاره به قطعهای از سرامیک یا مواد مشابه که معمولاً برای پوشش دیوارها و کفها مورد استفاده قرار میگیرد، به کار میرود. در نوشتن و استفاده از این کلمه، رعایت نکات زیر میتواند مفید باشد:
نقطهگذاری: "کاشی" بهعنوان یک اسم، پس از آن باید جمله یا عبارت بهطور مناسب نقطهگذاری شود. معمولاً در انتهای جمله، باید از نقطه استفاده کرد.
همنوایی: کلمه "کاشی" قابل جمع شدن است و به صورت "کاشیها" نیز بهکار میرود. در این صورت، این کلمه با "ها" جمع بسته میشود.
ترکیبها: این کلمه ممکن است در ترکیبهای مختلف استفاده شود، مانند "کاشیکاری"، "کاشیشکسته" و غیره.
استفاده صحیح: هنگام نوشتن، باید توجه شود که کلمه "کاشی" به همان معنای خاص خودش بهکار گرفته شود و به اشتباه به معنای دیگری تعبیر نشود.
نحو: هنگام استفاده در جمله، باید به کارکردهای نحوی این کلمه توجه شود، مانند «کاشیها در این اتاق زیبایی خاصی به وجود آوردهاند.»
با رعایت این نکات، میتوان به درستی از کلمه "کاشی" در نوشتار فارسی استفاده کرد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
در این اتاق جدید، کاشیهای رنگی دیوارها زیبایی خاصی به فضا بخشیدهاند.
هنرمند با دقت و حوصله، کاشیها را بر روی زمین بچسباند تا یک الگوی زیبا بسازد.
خرید کاشیهای ضد آب برای سرویس بهداشتی یکی از مهمترین تصمیمات دیزاین بود.