جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

[kāfa(e)r]

کافر

معنی: کافر. [ ف ِ ] (ع ص ، اِ) ضد مؤمن . بی دین . بی کتاب . ناگرونده . ناگرویده . ناخستو. (مهذب الاسماء) (مجمل اللغة) (دستورالاخوان )(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) :
درآورد لشکر به ایران زمین
شه کافران دل پراگنده کین .
فردوسی .
همه نزد من سربسر کافرند
وز اهریمن بدکنش بدترند.
فردوسی .
تاک رز گفتا از من چه همی پرسی
کافری ، کافر، ز ایزد نه همی ترسی .
منوچهری .
آنجا کافران پلیدتر و قوی تر بودند و مضایق بسیار و حصارهای قوی داشتند. (تاریخ بیهقی ص 624). در سالی پنجاه هزار کم و بیش از برده ٔ کافر و کافرزاده از دیار کفر به بلاد اسلام می آورند. (کلیله و دمنه ).
گر لبت آن منستی ز جهان
کافرم گر هوسی داشتمی .
خاقانی (دیوان چ سجای ص 675).
کافرم کافر ار بخدمت تو
دل من آرزو نمیدارد.
خاقانی .
تا به اسلام عشق تو برسم
بنده ٔ کافری توانم شد.
خاقانی .
گفت کرم کن که پشیمان شدیم
کافر بودیم و مسلمان شدیم .
نظامی .
تا چنان نومید شد جانشان ز نور
که روان کافران ز اهل قبور.
مولوی .
گر جمله ٔ کاینات کافر گردند
بر دامن کبریاش ننشیند گرد.
سعدی .
عقل بیچاره است در زندان عشق
چون مسلمانی بدست کافری
سعدی .
گر گدا پیشرو لشکر اسلام شود
کافر از بیم توقع برود تا در چین .
سعدی .
به تقلید کافر شدم روز چند
برهمن شدم در مقالات زند.
سعدی .
|| ناسپاس . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). کافر را در تداول بیشتر فارسی زبانان به فتح نیز استعمال کرده اند. (غیاث ) (آنندراج ) (شعوری ص 237):
زمین را فروشستی از شرک مشرک
جهان را تهی کردی از کفر کافر.
فرخی .
(دیگر قافیه ها مادر و گوهر و قیصر است ).
بر او مردمی کو کبر دارد
بتر باشد هزاران ره ز کافر.
فرخی .
(بقیه ٔ قوافی برابر و سنگر و یاور است ).
به مردی فزاینده ٔ عز مؤمن
به شمشیر کاهنده ٔ کفر کافر.
فرخی .
(دیگر قافیه ها صفدر و گوهر ومرمر است ).
گر خواهدکشتن بدهن کافر او را
روشن کندش ایزد بر کافه ٔ کافر.
ناصرخسرو.
(دیگر قافیه ها منور و چنبر و ... است ).
نزدیک او اگر خطرش هستی
یک شربت آب کی خوردی کافر.
ناصرخسرو.
(بقیه ٔ قوافی حیدر و منکر و افسر و... است ).
بریده گشت پس آنگاه ششصد و سی سال
سیاه شد همه عالم ز کفر و از کافر.
ناصرخسرو.
(بقیه ٔ قوافی برتر و محشر و ... است ).
گهی ابر تاری و خورشید رخشان
چو تیغ علی بود در کتف کافر.
ناصرخسرو.
(دیگر قافیه ها مضطر و مفخر و بیمر است ).
حجت نبود ترا که گوئی
من مؤمنم و جهود کافر.
ناصرخسرو.
(بقیه ٔ قوافی صنوبر و نشتر و رهبر... است ).
|| در شرع به معنی منکر دین محمدی است . (آنندراج ). || ظالم . بی رحم . شوخ . (آنندراج ) :
گر قرمطی و جهود و گر کافر بود
از تخت به دار بر شدن منکر بود.
(تاریخ بیهقی ص 186).
قیامت میکنی ای کافر امروز
ندانم تا چه در سر داری امروز.
انوری .
زلف تو کافری است که هردم بتازگی
خون هزار کس خوردآنگه که کم خورد.
خاقانی .
گفت موسی های خیره سر شدی
خود مسلمان ناشده کافر شدی .
مولوی .
- زنبور کافر ؛نوعی زنبور. زنبور سرخ . (آنندراج ) :
در زنبور کافر از چه زنی
خاصه دارالسلاح پیکان است .
خاقانی .
صحن مجلس در مدور جام نوشین چشمه یافت
چون ز غمزه کافران زنبور کافر ساخته .
خاقانی .
ترکیب ها:
- کافر حربی . کافرخوی . کافردل . کافردلی . کافر ذمی . کافرزاده . کافرستیز. کافر سرخ . کافرسیرت . کافر غیرکتابی . کافر فرنگ . کافر کتابی . کافرکش . کافرکشتن . کافرکیش . کافرکیشی . کافرماجرا. کافر ماجرایی .کافرماجرایی کردن . کافرمژه . کافرنشان . کافرنعم . کافرنعمت . کافرنعمتی . رجوع به ذیل هر یک از این کلمات شود.
|| مقیم : یقال هو کافر بارض الروم ؛ ای مقیم بها. (مهذب الاسماء). || اخیل ؛ و آن مرغی است . رجوع به اخیل شود. || شب تاریک . (مهذب الاسماء) (غیاث ) (دستور الاخوان ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (شعوری ). || تاریکی . || تاریکی اول شب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || ابر تاریک . (دستور الاخوان ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || سیاه . ادهم . (المنجد) :
رفتم از پیش او و پیش گرفتم
راه سخت و سیاه چون دل کافر.
مسعودسعد.
|| کشاورز. (مهذب الاسماء) (دستورالاخوان ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (شعوری ج 2 ص 237). || زره . درع . || مرد باسلاح . || غلاف شکوفه ٔ خرما. || آنکه جامه بالای یکدیگر پوشیده باشد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || دریا. (دستور الاخوان ) (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || رودبار بزرگ . (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). || جوی بزرگ . || زمین دور از مردم . || زمین ناهموار. || گیاه . || غایط پاسپرده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || نوعی از زنبور است . (آنندراج ). زنبور سرخ :
نام من چون سرخ زنبوران چرا کافر نهی
نقش من چون شاه زنبوران مسلمان آمده .
خاقانی .
اختران بینم زنبور صفت کافر سرخ
شاه زنبور مسلمان به خراسان یابم .
خاقانی .
رجوع به زنبور شود.
... ادامه
653 | 0
مترادف: 1- بت پرست، بدكيش، بي ايمان، بي دين، زنديق، لامذهب، مرتد، مشرك، ملحد، منافق 2- ناسپاس
متضاد: مومن
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم، صفت) [عربی: کافِر، جمع: کافرون و کفَرَة و کفّار]
مختصات: (فَ) [ ع . ] (اِفا.)
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 301
شمارگان هجا:
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "کافر" در زبان فارسی از نظر قاعده‌های نگارشی و دستوری چند نکته مهم دارد:

  1. نقطه‌گذاری: کلمه "کافر" به عنوان اسم در جملات مختلف باید در جایگاه مناسب قرار گیرد. توجه کنید که به لحاظ معنایی و نحوی باید در جمله درست استفاده شود.

  2. نوشتار صحیح: این کلمه باید به صورت صحیح نوشته شود و از املای نادرست پرهیز شود.

  3. صرف و نحو: "کافر" به عنوان اسم، می‌تواند در جملات مختلف به عنوان فاعل، مفعول یا صفت مورد استفاده قرار گیرد. مثلاً:

    • او یک کافر است. (فاعل)
    • ما کافر را نمی‌شناسیم. (مفعول)
  4. معانی و مفهوم: در استفاده از این کلمه باید به معنای آن توجه کرد و از به‌کار بردن آن در زمینه‌هایی که ممکن است ناراحتی یا سوء تفاهم ایجاد کند اجتناب شود.

  5. استفاده در نوشته‌ها: در نوشتن مقالات و متون، باید به زمینه‌های فرهنگی و دینی توجه داشت و احتیاط کرد تا از استفاده نادرست یا توهین‌آمیز جلوگیری شود.

با رعایت این نکات می‌توانید از کلمه "کافر" به درستی و با دقت در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. در تاریخ اسلام، کافر به کسانی اطلاق می‌شود که به اصول و باورهای اسلامی اعتقاد ندارند.
  2. برخی از مسلمانان اعتقاد دارند که باید با کافران به احترام و مدارا رفتار کنند تا گفت‌وگوهایی سازنده ایجاد شود.
  3. در بعضی از متون دینی، کافر به کسانی که به خداوند و پیامبران ایمان ندارند، اشاره شده است.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری