جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: کامیاب . [ کام ْ ] (نف مرکب ) کامروا. (آنندراج ). موفق . نایل بمراد. کام کش : چنانم نماید دل کامیاب که می بینم این کام دل را بخواب . نظامی . خیز بشمشیر صبح سر ببر این مرغ را تحفه ٔ نوروز ساز پیش شه کامیاب . خاقانی . - کامیاب بودن ؛ مراد حاصل کردن . بختیار و برخوردار بودن : به بیداریست یارب یا به خواب است که جان من ز جانان کامیاب است . جامی . - کامیاب کردن ؛ به مراد رساندن . بهره مند ساختن : گر چه وهنی رسید از ایامش زودش ایام کامیاب کند. خاقانی (دیوان چ سجادی ص 853). بختيار، برخوردار، بهره مند، پيروز، خوشبخت، سعادتمند، شادكام، كامران، كامران، كامروا، كامكار، متمتع، مظفر، موفق، نيكبخت مايوس، محروم، نااميد، ناكام successful,prosperous,palmy ناجح، توج بالنجاح، فائز başarılı réussi erfolgreich exitoso riuscito