کتک کاری
licenseمعنی کلمه کتک کاری
معنی واژه کتک کاری
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
عربی | حارب، تقاتل، قاتل، كافح، ناضل، قاوم، تبارز، خاض معركة، لاكم، كفاح، شجار، صراع، نضال، عراك، مقاومة، ملاكمة، مناوشة، مباراة في الملاكمة، وغى، يعارك | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "کتککاری" در زبان فارسی به معنای دعوا یا جنگ و جدل فیزیکی به کار میرود. برای نگارش این واژه، چند نکته قواعدی و نگارشی وجود دارد:
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "کتککاری" به درستی در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید. | ||
واژه | کتک کاری | ||
معادل ابجد | 671 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
منبع | لغتنامه دهخدا | ||
نمایش تصویر | معنی کتک کاری | ||
پخش صوت |
کتک کاری . [ ک ُ ت َ ] (حامص مرکب ) عمل کتک کار. عمل زدن یکدیگر. (یادداشت مؤلف ). رجوع به کتک کاری کردن شود. کلمه "کتککاری" در زبان فارسی به معنای دعوا یا جنگ و جدل فیزیکی به کار میرود. برای نگارش این واژه، چند نکته قواعدی و نگارشی وجود دارد: همنوایی: واژه "کتککاری" متشکل از دو بخش "کتک" و "کاری" است. در این مورد نباید بین این دو واژه فاصلهای گذاشته شود و باید به هم چسبیده نوشته شوند. تنوین: این واژه معمولاً به تنوین نیاز ندارد، زیرا نام فعل است. علامت نگارشی: در صورتی که این کلمه در جملهای کاربرد داشته باشد، باید به قاعدههای علامتگذاری و ویرگولگذاری توجه کرد. به عنوان مثال: "در آن محله کتککاریهای زیادی رخ میدهد." قید زمان یا مکان: اگر نیاز به مشخص کردن زمان یا مکان باشد، باید به ساختار جمله توجه شود. به عنوان مثال: "کتککاری در آن مراسم غیرقابلاجتناب بود." با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "کتککاری" به درستی در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.
- کتک و کتک کاری ؛ عمل زدن و مضروب کردن یکدیگر. کار دو نفر که یکدیگر را زنند. رجوع به کتک کاری کردن شود.
حارب، تقاتل، قاتل، كافح، ناضل، قاوم، تبارز، خاض معركة، لاكم، كفاح، شجار، صراع، نضال، عراك، مقاومة، ملاكمة، مناوشة، مباراة في الملاكمة، وغى، يعارك