جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

[ka(e)šiš]
priest  |

کشیش

معنی: کشیش . [ ک َ / ک ِ ] (اِ) پیشوا و راهنمای ترسایان و عالم آنان . قسیس . (برهان ) (ناظم الاطباء). قس . (یادداشت مؤلف ) :
از چه سعید اوفتاد و از چه شقی شد
زاهد محرابی و کشیش کنشتی .
ناصرخسرو.
کشیشان را کشش بینی و کوشش
بتعلیم چو من قسیس دانا.
خاقانی .
وین طرفه که موبدی گرفته ست
با یک دو کشیش رنگ کشخان .
خاقانی .
ز خارا بود دیری سال کرده
کشیشانی بدو در سالخورده .
نظامی .
قسیسی مست که کشیش می خوانند از نزدیک ... (جهانگشای جوینی ).
حلقه گرد او چو زر گرد عریش
همچنانکه بت پرستان بر کشیش .
مولوی .
کشیشان هرگز نیازرده ز آب
بغلها چو مردار در آفتاب .
سعدی .
... ادامه
668 | 0
مترادف: اسقف، پيشوا، روحاني، مطران
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [سُریانی]
مختصات: (کِ) (اِ.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: keSiS
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 630
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
priest | clergyman , provost , cleric , evangelist , churchman , Druid , ecclesiastic , padre , abbe , cassock , divine , shaveling , herdsman , hieratic
ترکی
rahip
فرانسوی
prêtre
آلمانی
priester
اسپانیایی
sacerdote
ایتالیایی
sacerdote
عربی
كاهن | قس , قسيس , أصبح كاهن
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "کشیش" در زبان فارسی به معنای روحانی و مقام دینی است که در برخی از مذاهب مسیحی وجود دارد. در نوشتار و نگارش این کلمه، بهتر است به موارد زیر توجه کنید:

  1. نوشتار صحیح: کلمه "کشیش" با "ک" شروع می‌شود و املای آن به همین شکل است. از نوشتن آن با الفاظ دیگر یا حروف نامناسب پرهیز کنید.

  2. استفاده در جمله: کلمه "کشیش" می‌تواند در جملات به اساسی‌ترین شکل استفاده شود. برای مثال: "کشیش در مراسم مذهبی سخنرانی کرد."

  3. علامت‌گذاری: اگر کلمه "کشیش" در پایان جمله قرار گیرد، باید مطابق با قواعد نگارشی، از نقطه یا هر علامت نگارشی دیگر استفاده شود. مانند: "کشیش به ما توصیه کرد که به یکدیگر محبت کنیم."

  4. احترام به عناوین: در متن‌های رسمی یا مذهبی، بهتر است در مورد کشیش‌ها با احترام صحبت شود و از عناوین مناسب استفاده شود.

  5. جمع بستن: شکل جمع "کشیش" به "کشیش‌ها" (یا "کشیشان") تغییر می‌کند. برای مثال: "کشیش‌ها در این مراسم حضور داشتند."

  6. توجه به معانی و مفهوم: هنگام استفاده از کلمه "کشیش"، توجه کنید که به مفهوم دینی و مذهبی آن وابسته است و در برخی نوجوانان و جوانان ممکن است حساسیت‌هایی ایجاد کند.

اگر سوال خاصی در ارتباط با استفاده یا نگارش کلمه "کشیش" دارید، خوشحال می‌شوم که کمک کنم!

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. کشیش محله روز یکشنبه در کلیسا مراسم دعا را برگزار کرد و از مردم خواست که برای صلح دعا کنند.
  2. داستان‌های جذابی که کشیش در مراسم تدفین نقل کرد، باعث شد که حضار به عمق معانی زندگی و مرگ فکر کنند.
  3. کشیش جوان تصمیم گرفت که در مناطق محروم فعالیت‌های خیریه راه‌اندازی کند تا به مشکلات مردم کمک کند.

واژگان مرتبط: روحانی، مجتهد، ملا، شهردار، ناظم دانشکده، رئيس، مبلغ مسیحی، نگهبان کلیسا، عضو کلیسا، کاهن، فالگیر، قاضی عسکر، پدر روحانی، قبا، دلق، جبه، خرقه پوش، ادم اصلاح کرده، سر تراشیده، چوپان، گله دار، رمه دار، کاهنی

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری