جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: کنار گرفتن . [ ک َ / ک ِ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) کنار جستن . (آنندراج ). دوری کردن . کناره گرفتن : ز پیوند یاری چه گیری کنار که سروت بود پیش و مه در کنار. اسدی . مگذار کز کنار تو گیرد دمی کنار. سوزنی . رجوع به کناره گرفتن شود. || چسبانیدن کسی را بخود از یکسوی بدن با افکندن یک دست به گردن یا پشت او. با یک دست کسی را به خود دوسانیدن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). در آغوش گرفتن . بغل کردن . این ترکیب بیشتر با پیشوندهای در و اندر و جز اینها آید : فرودآمد آنگه بشد پیش طوس کنارش گرفت و برش داد بوس . فردوسی . کنون من کرا گیرم اندر کنار که خواهد بدن مر مرا غمگسار. فردوسی . پدر با پسر یکدگررا کنار گرفتند کرده غم از دل کنار. اسدی . دهد دست و سر بوس گل را سمن چو گیرد سمن را گل اندر کنار. ناصرخسرو. گرفتم در کنارش روزگاری کنون شاید کزو گیرم کناری . ناصرخسرو. من خفته ز جهل و او همی برد با ناز گرفته در کنارم . ناصرخسرو. یعقوب و یوسف یکدیگر را کنار گرفتند. (قصص الانبیاء ص 85). رحیمه برجست در کنارش گرفت و شادی کرد. (قصص الانبیاء ص 140). گه وداع بت من مرا کنار گرفت بدان کنار دلم ساعتی قرار گرفت . مسعودسعد. زان ترا خاک در کنار گرفت که چو تو شاه در کنار نداشت . مسعودسعد. عروس ملک کسی در کنار گیرد تنگ که بوسه بر لب شمشیر آبدار دهد. ظهیرالدین فاریابی . خوش بر کنار گیر و نشان بر کنارخویش مگذار کز کنارتو گیرد دمی کنار. سوزنی . امین گفت زنهار پشت من به کنار گیر ساعتی که سرما یافته ام . (مجمل التواریخ و القصص ). عایشه پشت وی [پیغمبر(ص )] را در کنار گرفت . (مجمل التوارخ والقصص ). دیدمردی آنچنانش زارزار آمد و بگرفت زودش در کنار. مولوی . سر و چشمش ببوسید و در کنار گرفت . (گلستان چ یوسفی ص 60). مگر آن ماه را که دلبر تست امشب اندر کنار گیری چست . سعدی . بامدادان به حکم تبرک دستاری از سر و دیناری از کمر بگشادم و پیش مغنی بنهادم و در کنارش گرفتم و بسی شکر گفتم . (گلستان ). رونق بازار حسنش شکسته متوقع که در کنارش گیرم ، کناره گرفتم . (گلستان ). pull away, getting away ابتعد، انطلق
کلمه "کنار گرفتن" در زبان فارسی به معنای "کنار گذاشتن" یا "استفاده کردن از کسی یا چیزی به عنوان حمایت" است. برای استفاده درست و نگارشی از این عبارت، توجه به چند نکته مهم الزامی است:
آوایی و نوشتاری: این عبارت ترکیبی از دو واژه "کنار" و "گرفتن" است. این دو واژه با هم ترکیب میشوند و به صورت یک عبارت معنایی جدید تولید میکنند.
نکات نگارشی:
در صورتی که "کنار گرفتن" در جمله به عنوان فعل استفاده شود، باید توجه شود که زمان فعل و توافق آن با جملات دیگر رعایت شود.
برای مثال: "او تصمیم گرفت که کنار گرفتن احساساتش به نفعش باشد."
استفاده در جملات:
"او با کنار گرفتن مشکلاتش، تلاش کرد تا به هدفش برسد."
"گاهی اوقات لازم است که کنار بگذاریم و از دیگران کمک بگیریم."
تناسب معنایی: اگر این عبارت در متنهای رسمی یا علمی استفاده میشود، لازم است که معنا و پیام آن به خوبی منتقل شود. در این موارد، ممکن است از واژههای هممعنی استفاده شود که بتوانند پیام را دقیقتر برسانند.
این نکات میتواند به نگارش صحیح و مؤثر کمک کند و برای خوانندگان مفهوم واضحی را ارائه دهد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
او به آرامی کنار گرفت تا به دوستانش اجازه بدهد جلوتر بروند.
قبل از تصمیمگیری نهایی، بهتر است که همه جوانب را کنار بگیرید و فکر کنید.
وقتی به مشکل برخورد، او همه چیز را کنار گرفت و به راه حلهای ممکن فکر کرد.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر