جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: کندی .[ ک ِ ] (اِخ ) یعقوب بن اسحاق الکندی ، مکنی به ابویوسف . نخستین فیلسوف عرب و او به تمام علوم قدیم دانا بوده و فیلسوف عرب نامیده شده است و در فلسفه و منطق و حساب و هندسه و موسیقی و نجوم و طب و احکام نجوم کتب بسیار داشته . وفات او در حدود 260 هَ .ق . (873 م .) اتفاق افتاده است . او راست : اختصار قاطیغوریاس ارسطو. اختصار باری ارمیناس . تفسیر انالوطیقای اولی ارسطو. شرح انالوطیقای ثانی ارسطو. تفسیر کتاب سوفسطیقای ارسطو. اختصاری از بوطیقای ارسطو. تفسیر ثولوجیای ارسطو . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). یکی از فرزندان ملوک کندة بود که در بصره بزرگ شد سپس به بغداد انتقال یافت و به تحصیل پرداخت و در طب و فلسفه و موسیقی و هندسه و فلکیات مشهور گردید، و کتابهای فراوانی تألیف و ترجمه و شرح کرد که عدد آنها از سیصد متجاوز است . متوکل عباسی کتابهای او را ضبط کرد و سپس به وی مسترد داشت و در نزد مأمون و معتصم منزلتی عظیم داشت . او راست : «رسالة فی التنجیم »، «اختیارات الایام »، «تحاویل السنین »، «الهیات ارسطو»، «رسالة فی الموسیقی »، «الادویة المرکبة»، «المد و الجزر» و «ذات الشعبین ». (از اعلام زرکلی ). ورجوع به یعقوب بن اسحاق بن صباح و نیز رجوع به تاریخ علوم عقلی دکتر صفا و فهرست ابن الندیم و تتمه ٔ صوان الحکمه و تاریخ الحکما ابن قفطی و الموشح و عیون الانباء و عیون الاخبار و التفهیم و ضحی الاسلام و فلسفه های بزرگ ، ترجمه ٔ احمد آرام ص 61 و قاموس الاعلام ترکی شود. 1- آهستگي، بطو، تاني، فترت
2- دليري، شجاعت تند، تيزي dullness, lag, backing, hebetude, kennedy بلادة، ضجر، بلاهة yavaşlık la lenteur die langsamkeit la lentitud la lentezza تاخیر، عقب ماندگی، پس افت، لنگی، واماندگی، پشتیبانی، پشتی، طرفداری، ستایش، تصدیق در پشت یا ظهر ورقه، حماقت، کندن، کند
کلمه «کندی» در زبان فارسی چندین معنی و کاربرد دارد، و قواعد نگارشی آن به وابستگیها و معنای مدنظر بستگی دارد. در زیر به بررسی برخی از کاربردها و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه میپردازیم:
معنی و کاربرد:
کلمه «کندی» میتواند به معنی «کُند بودن» یا «کم تحرک» باشد.
همچنین به عنوان اسم، به مفهوم «تأخیر» یا «تاخیر» در برخی از متون به کار میرود.
قواعد نگارشی:
نقطهگذاری: در جملات، باید به جایگاه کلمه و جملهبندی دقت کرد. مثلاً: «او به خاطر کندی حرکت اتوبوس، دیر به جلسه رسید.»
استفاده در جمله: از این کلمه میتوان در جملات توصیفی و تحلیلی استفاده کرد. مثلاً: «کندی پیشرفت پروژه نگرانکننده است.»
تناسب با سایر کلمات: هنگام استفاده از «کندی»، باید توجه داشت که با سایر کلمات جمله تناسب و هماهنگی داشته باشد.
صرف و نحو:
«کندی» به عنوان اسم میتواند مفرد یا جمع باشد. مثلاً: «این کندی در کارها قابل قبول نیست.» (مفرد) و «این کندیها باعث مشکلات زیادی شدهاند.» (جمع)
نکات معنایی:
توجه به بار معنایی کلمه در متون رسمی و غیررسمی مهم است. در متون علمی یا ادبی ممکن است معانی علمی یا خاصی از این کلمه مدنظر باشد.
با رعایت این نکات میتوان کلمه «کندی» را به درستی در متون فارسی به کار برد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
به خاطر کندی اینترنت، نمیتوانستم ویدیوهای آموزشی را بهسرعت تماشا کنم.
کندی حرکت ماشین در ترافیک باعث شد تا دیرتر به مقصد برسیم.
بسیاری از دانشآموزان به دلیل کندی روند یادگیری، نیاز به روشهای جدیدی دارند.
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: تاخیر، عقب ماندگی، پس افت، لنگی، واماندگی، پشتیبانی، پشتی، طرفداری، ستایش، تصدیق در پشت یا ظهر ورقه، حماقت، کندن، کند