جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

کوچ و بلوچ

معنی: کوچ و بلوچ . [ چ ُ ب َ / ب ُ ] (اِخ ) نام گروهی اند بیابانی که قافله ها زنند بیشتر تیرانداز باشند. (لغت فرس اسدی ). این لغت از توابع است ، و نام طایفه ای باشد از صحرانشینان که در کوههای اطراف کرمان توطن دارند و گویند اینها از عربان حجازند و حرفت ایشان جنگ و خونریزی و دزدی و راهزنی باشد. اگر احیاناً بیگانه ای نیابند یکدیگر را بکشند و مال یکدیگر را تاراج کنند و همچنین برادران و خویشان و قرابتان ودوستان با هم جنگ کنند و این فعل را بسیار خوب دانند. (برهان ) (آنندراج ). قُفص . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). قفص و بلوج معرب این دو کلمه است . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). گمان می کنم اصل این دو کلمه کوفچ و بلوچ باشد که از قدیم مشهور به دزدی بوده اند. در حدود العالم در شرح ناحیت کرمان و شهر وی گوید: بلوچ ، مردمانی اند میان این شهرها [ شهرهای ناحیت کرمان ]میان کوه کوفج نشسته بر صحرا و دزدپیشه و شبان و ناپاک و خونخواره و این مردمان بسیار بودند و پناخسرو ایشان را بکشت به حیلتهای گوناگون . کوفچ مردمانی اند بر کوه کوفج و کوهیانند و ایشان هفت گروه اند و هر گروهی را مهتری است و این کوفجان نیز مردمانی اند دزدپیشه و شبان و برزیگر و از مشرق کوه کوفج تا مکران بیابان است . (یادداشت ایضاً). نام دو طایفه ٔ مجاور هم ، ساکن کرمان است . (حاشیه ٔ برهان چ معین ) :
سپاهی ز گردان کوچ و بلوچ
سگالیده ٔ جنگ مانند غوچ .
فردوسی .
هم از پهلوی ، پارس ، کوچ و بلوچ
ز گیلان جنگی و دشت سروچ .
فردوسی .
آن تویی کور و تویی لوچ و تویی کوچ و بلوچ
آن تویی دول و تویی گول و تویی پای تو لنگ .
لبیبی .

اندر آن ناحیت به معدن کوچ
دزد گه داشتند کوچ و بلوچ .
عنصری .

دزدان کوچ و بلوچ بر ایشان زدند و مردم را بکشتند. (تاریخ گزیده ). دزدان کوچ و بلوچ زیاده از هزار مردند. (تاریخ گزیده ص 399). معزالدوله ... با مردم کوچ و بلوچ جنگ کرد و دست چپ او در آن جنگ بینداختند. (تاریخ گزیده ص 418). و رجوع به کوچ شود.
... ادامه
533 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 76
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
عربی
كوش وبلوش
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

در زبان فارسی، کلمات «کوچ» و «بلوچ» از نظر نگارشی و گرامری نکات خاصی دارند که به آنها اشاره می‌کنم:

۱. واژه «کوچ»:

  • معنا: به معنای کوچیدن، جابجایی و حرکت از مکانی به مکان دیگر است. همچنین ممکن است به معنی محل زندگی موقت هم باشد.
  • نحوه‌ی استفاده:
    • در جملات به صورت فعل به کار می‌رود: «آنها به روستای جدید کوچ کردند.»
    • به عنوان اسم: «کوچ یکی از سنت‌های قدیمی ماست.»

۲. واژه «بلوچ»:

  • معنا: اشاره به قوم بلوچ دارد که عمدتاً در مناطق جنوب شرقی ایران، پاکستان و افغانستان زندگی می‌کنند.
  • نحوه‌ی استفاده:
    • به عنوان اسم خاص: «بلوچ‌ها فرهنگ و زبان خاص خود را دارند.»
    • در ترکیب با واژه‌های دیگر: «زبان بلوچ» یا «فرهنگ بلوچ.»

نکات نگارشی:

  • توجه به املای صحیح: در نوشتار فارسی، از نوشتن کلمات با املای نادرست خودداری کنید.
  • استفاده از حروف صحیح: برای کلمات کلاسیک یا بومی ممکن است نیاز به استفاده از حروف خاص یا به بندهای خاص باشد.
  • فاصله‌گذاری: بین کلمات و عبارات از فاصله مناسب استفاده کنید، به‌ویژه در متون رسمی.

در کل، هر دو کلمه «کوچ» و «بلوچ» علاوه بر معانی خاص خود، در جملات و متن‌ها به راحتی قابل ترکیب با دیگر کلمات هستند، و باید به نحو صحیح و مقتضی به کار روند تا مفهوم واضحی منتقل کنند.


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری