جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

[kuča(e)k]
small  |

کوچک

معنی: کوچک . [ چ َ / چ ِ ] (ص ) مقابل بزرگ . (آنندراج ). خرد. (غیاث ). صغیر. خرد. (فرهنگ فارسی معین ) :
مهتر ز همه خلق جهان او به دو کوچک
مهتر به دو کوچک به دل است و به زبان است .
منوچهری .
کوچک دو کفت مه زدو دریای بزرگ است
بسیار نزار است مه از مردم فربه .
منوچهری .
پرآژنگ رخ داد پاسخ تورگ
که گر کوچکم ، هست کارم بزرگ .
اسدی .
تو از مشک بویش نگه کن نه رنگ
که در گرچه کوچک ، بها بین نه سنگ .
اسدی .
و بر یک فرسنگی کوفه آنجا که اکنون مشهد است شتر بخفت بر آن تل کوچک . (مجمل التواریخ ). و دهران نابینا بود و فان کوچک ، پس از این سبب از هر گوشه دشمنان سر برآوردند. (مجمل التواریخ ). کرج ، شهری است میانه نه کوچک و نه بزرگ . (مجمل التواریخ ).
طفل کوچک چو بهر نان بگریست
چه شناسدکه نحو و منطق چیست .
اوحدی .
نظر، قاصدی در گذرهاش ساقط
زمین ، کوچه ای در فضاهاش کوچک .
؟ (در صفت فتح آباد باخرز از نسخه ٔ خطی مورخ 651 هَ . ق .).
- انگشت کوچک ؛ کهین . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کهین شود.
|| هر چیز کم وسعت و کم حجم . || اندک . قلیل . کم . (فرهنگ فارسی معین ). || حقیر. محقر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). بی اهمیت : گفت : شاها این کاری کوچک نیست که ما این کار را خردداریم . (اسکندرنامه ٔ نسخه ٔ نفیسی ). || بچه . کودک . طفل . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ) (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). صغیر. نابالغ. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و بودند آنان که خوردند، با پنج هزار مردم غیر زنان و کوچکان ، آن مردمان که این معجز را بدیدند. (انجیل فارسی ص 100 از فرهنگ فارسی معین ). و شد هشتم روز که کوچک را ختنه کنند، نام او زکریا نهاده اند به نام پدر. (ترجمه دیاتسارون ص 14). || در تداول عامه ، بنده . فرمانبردار: من کوچک شما هستم . (فرهنگ فارسی معین ). || (اِ) نام مقامی است از دوازده مقام موسیقی . (غیاث ). نام نوایی از موسیقی . (ناظم الاطباء). نوایی است از موسیقی و آن یکی از دوازده مقام موسیقی ایرانی است . زیرافکن . (فرهنگ فارسی معین ) :
رهاوی را به راه راست می زن
پس از کوچک حجاز آغاز می کن .
قاآنی (از فرهنگ فارسی معین ).
... ادامه
905 | 0
مترادف: 1- تنگ، محقر 2- بچه، خرد، خردسال، طفل 3- صغير، كم جثه 4- پست، حقير 5- اندك، قليل 6- كم حجم
متضاد: بزرگ، پهن، عريض، فراخ، وسيع
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت) [مقابلِ بزرگ]
مختصات: (چَ) (ص .)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: kuCak
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 49
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
small | little , tiny , short , miniature , teeny , petty , diminutive , pocket , puny , fractional , bantam , dinky , gracile , minute , runty , weeny , pint-size , pint-sized , small-fry
ترکی
biraz
فرانسوی
petit
آلمانی
wenig
اسپانیایی
pequeño
ایتالیایی
poco
عربی
صغير | قليل , ضعيف , متواضع , طفيف , زهيد , قاصر , ضئيل النفوذ , نحيل , قليل الكحول , القليل , الجزء الضيق من الظهر , بنبرة خفيضة , قطع الى قطع صغيرة
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "کوچک" در زبان فارسی به معنای کوچک بودن یا مقیاس کم است و در جمله‌ها و عبارات مختلف به کار می‌رود. در اینجا به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره می‌کنم:

  1. نقش کلمه: "کوچک" می‌تواند به عنوان صفت به کار برود و به توصیف اسم‌ها بپردازد. به عنوان مثال:

    • این کتاب کوچک است.
    • وی یک سگ کوچک دارد.
  2. نحو: هنگام استفاده از "کوچک" باید به ساختار جمله دقت کرد. به طور کلی، صفت‌ها قبل از اسم‌های موصوف قرار می‌گیرند:

    • خانه کوچک (اسم: خانه، صفت: کوچک)
  3. نکات املایی: کلمه "کوچک" به صورت "کوچک" نوشته می‌شود و نیاز به هیچ نشانه نگارشی خاصی ندارد.

  4. قید: در برخی مواقع، "کوچک" می‌تواند به عنوان قید نیز به کار رود، اگرچه این مورد کمتر متداول است:

    • کارهای کوچکی وجود دارند که باید انجام شوند.
  5. استفاده در جملات منفی: می‌تواند در جملات منفی نیز به کار رود:

    • این کار کوچک نیست.
  6. ترکیبات: "کوچک" می‌تواند در ترکیب با سایر کلمات استفاده شود:
    • کوچک‌ترین
    • کوچک‌فضا

استفاده صحیح از "کوچک" به همراه سایر قواعد نگارشی می‌تواند به بهبود کیفیت نوشتار کمک کند.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. این گلدان کوچک به زیبایی روی میز قرار گرفته است.
  2. او یک سگ کوچک و بسیار بازیگوش دارد.
  3. کتاب‌های کوچک همیشه برای حمل و نقل راحت‌تر هستند.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری