جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: کور. [ ک َ ] (ع اِ) گله ٔ بزرگ از شتران و گویند صدوپنجاه یا دوصد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). گروه بسیار از شتران و گویندصدوپنجاه و یا دویست و یا بیشتر. (از اقرب الموارد). || گله ٔ گاوان بسیار. ج ، اکوار. یقال : لفلان کور من الا ابل و البقر. (منتهی الارب ). گله ٔ گاوان بسیار. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). گله ٔ گاو. (از اقرب الموارد). || پیچ دستار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). پیچ عمامه ، تسمیه به مصدر است . (از اقرب الموارد). || پیچ از هر چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || سرشت . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). سرشت و طبیعت .(ناظم الاطباء). طبیعت . یقال : له کور کریم ؛ ای طبیعة. (از اقرب الموارد). || ارزانی و بسیاری از هر چیزی . (منتهی الارب ). منه : نعوذ بالله من الحوربعد الکور؛ ای من النقصان بعد الکمال و من القلة بعد الکثرة. (منتهی الارب ). افزونی و بسیاری از هر چیزی . (آنندراج ). زیادت ، نعوذ بالله من الحور بعد الکور؛یعنی پناه می بریم به خدا از کاهش بعد از افزایش . و اصل آن دو از کور عمامه وحور آن است و کور پیچیدن عمامه و حور باز کردن آن است . زیرا در پیچیدن آن افزایش و در باز کردن کاهش است و جز این نیز گفته شده است . (از اقرب الموارد). زیادت . بسیاری . کثرت . زیادتی . مقابل حور و نقصان . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مدخل بعد شود. اعمي، ضرير، كليل، نابينا بينا blind, sightless, glass-eyed أعمى، متهور، ستارة، ضرير، مكفوف، حجاب، ظلامي، مصمت لا نافذة له، عمى، خدع، قاد السيارة بتهور، بهر kör aveugle blind ciego cieco نابینا، بی بصیرت، عاجز، تاریک، غیر خوانایی، نامریی، دیده نشده، بی حالت