جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

baggily  |

کیسه دار

معنی: کیسه دار. [ س َ / س ِ ] (نف مرکب ) کیسه دارنده . آنکه دارای کیسه (پول و غیره ) است . (فرهنگ فارسی معین ). || شخصی را گویند که چیزها را به هنگام ارزانی بخرد و نگاه دارد تا زمانی که آن جنس به غایت گرانی رسد، آنگاه بفروشد. (فرهنگ جهانگیری ). شخصی را گویند که چیزها به وقت ارزانی بخرد و نگاه دارد و در ایام گرانی بفروشد. (برهان ) (ناظم الاطباء).کنایه از کسی که در ارزانی چیزها را به امید گرانی ذخیره کند. (آنندراج ). محتکر. (فرهنگ فارسی معین ). قُسطار. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
کفر و دین را نیست در بازار عشق
کیسه داری چون خم گیسوی تو.
سنائی (از جهانگیری ).
هم اکنون این بازرگان برسد و نرخ صندل من کساد پذیرد، بروم و به حیلت صندلها از وی جدا کنم ، پس بر شکل بیاعان و هیأت کیسه داران بیرون آمد و قدری چوب صندل با خود آورد. (سندبادنامه ص 300).
از بس به زخمهای جگر کیسه کرده اند
دلشاد گشته ام که شدم مرد کیسه دار.
میر الهی همدانی (از آنندراج ).
|| بردارنده ٔ کیسه . || قاصد و پیک . (ناظم الاطباء). || جانوری از راسته ٔ کیسه داران . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کیسه داران شود.
... ادامه
338 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 300
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
baggily | bag
عربی
حقيبة

واژگان مرتبط: بطور شل و ول، بطور باد کرده

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری