جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

pass  |

گذر یافتن

معنی: گذر یافتن . [ گ ُ ذَ ت َ ] (مص مرکب ) راه پیدا کردن . عبور کردن . گذشتن . نجات یافتن . ظفر یافتن :
چنین داد پاسخ ستاره شمر
که از چرخ گردون که یابد گذر.
فردوسی .
سخن چین و بیدانش و چاره گر
نباید که یابند پیشت گذر.
فردوسی .
همی از تو جویند شاهان هنر
که یابد بهر کار بر تو گذر.
فردوسی .
که فرزانه و مرد پرخاشخر
ز بخشش به کوشش نیابد گذر.
فردوسی .
چنین گفت کز گردش آسمان
نیابد گذر دانشی بیگمان .
فردوسی .
ز خاور بر او تا در باختر
ز فرمان من کس نیابد گذر.
فردوسی .
نه دانا گذر یابد از چنگ مرگ
نه جنگ آوران زیر خفتان و ترگ .
فردوسی .
بخواهید تا زین سرای سپنج
گذر یابم و دور مانم ز گنج .
فردوسی .
که گر پیلسم از بد روزگار
گذر یابد و بیند آموزگار.
فردوسی .
... ادامه
447 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 1461
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
pass
عربی
مرر | تجاوز , حدث , مر , عبر , تبادل , نجح , سير , أعد , رحل , شق طريقه , إنتقل إلى , أقر ب , ألغى إعلان , تغاضى , تغوط , تبرز , إجتاز بنجاح , أهمل , جهل , تخلى عن دوره في اللعب , مر الكرة للاعب آخر , طريق , علامة إجتياز , جواز مرور , بطاقة عضوية , أذن مرور , طعنة في المبارزة , نقل الأشياء بخفة اليد , متوسط , تذكرة دخول للمسرح مجانية , خطاب لمرور السفن في البحر , يمر

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری