جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

gorbe
cat  |

گربه

معنی: گربه . [ گ ُ ب َ / ب ِ ] (اِ)در پهلوی گوربک . جانوری است از تیره ٔ گربه از رسته ٔ گوشتخواران که در غالب خانه ها هست . چنگالها، دندانها و نیش بسیار تیز دارد در هر آرواره ای دارای شش دندان پیشین ، دو نیش و نیش آسیاست . (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). نام حیوانی است معروف و به عربی سنور خوانند. (برهان ) (آنندراج ).هِرّ. هِرّه . دَله . دلق . خیطل . پوشک . قط. ابوغزوان .(دهار). ابوشماخ . ابوعروان . ابوالهیثم . ام خداش . (المرصع). پیچا. (در تداول دیلمان و گیلان ) :
به گربه ده و بغلبه سپرز و خیم همه
وگر یتیم بدزدد بزنش و تاوان کن .
کسائی .
همی گفت اگر ناودانی بجای
ببینم وگر گربه ای در سرای ...
فردوسی .
همی گربه از خانه بیرون کند
یکایک همه ناودان برکند.
فردوسی .
چون گربه جز که فرزند چیزی دگرش خور نیست
آنراست نیکبختی کو را چنین پدر نیست .
ناصرخسرو.
گربه گرچه بزیر بنشیند
موش را سر بگردد اندر جنگ .
ناصرخسرو.
طمع کی گربه در انبان فروشد
که بخل امروز با سگ در جوال است .
انوری .
تو کشان زلف و من چو گربه بر آن
سنبل دلنوازمی غلطم .
خاقانی .
زاده ٔ طبع منند اینان که خصمان منند
آری آری گربه هست از عطسه ٔ شیر ژیان .
خاقانی .
من جسته چو باغبان پس این
نبشته چو گربه در پی آن .
خاقانی .
از پی گربه دویدند و گریخت
کودک از ترس عتابش رنگ ریخت .
مولوی .
یکی گربه در خانه ٔ زال بود
که برگشته ایام و بدحال بود.
سعدی .
گربه ٔ مسکین اگر پر داشتی
تخم گنجشک از زمین برداشتی .
سعدی (صاحبیه ).
مژدگانی که گربه عابد شد
عابد و زاهد و مسلمانا.
عبید زاکانی .
ج ، گربگان :
وز آن پس همه گربگان را بکشت
دل کدخدیان از او شد درشت .
فردوسی .
ترکیب ها:
- پنجه گربه . تره گربه . شترگربه . کله گربه (لقمه ٔ بزرگ ). گه گربه . مخمل گربه (نوعی مخمل با پود دراز).
|| نام گیاهی است . (برهان ).
- امثال :
به دعای گربه ٔ سیاه باران نمی آید .
به گربه گفتند فضله ات درمان است به خاک کرد .
گربه آمد و دنبه ربود .
گربه ٔ خانه هم باید مقبول باشد .
گربه در دکان شیشه گر :
در سینه ٔ عدوی تو کینت بتر بود
زآن گربه ای که شیشه گر اندر دکان بود.
عمادی شهریاری (از امثال و حکم دهخدا).
گربه دستش به دنبه نرسید گفت گَنده است .
گربه ٔ دنبه دیده . (جامع التمثیل ).
گربه را بر موش کی بوده ست مهر مادری .
سنایی .
گربه را در حجله باید کشت (یا) گربه را پای حجله کشند.
گربه را سه تکه اندازه ٔ گوشش .
گربه روغن میخورد و بی بی دهان مرا بو میکند.
گربه که به تنگنا افتد چشم آدمی را برآرد.
گربه گشنیز خورد گرسنه همه چیز. (شاهد صادق ).
گربه هفت بار جای بچه هایش را عوض میکند.
گربه هفت جان دارد.
گربه همه شب به خواب بیند دنبه :
گفت در ره موسیم آمد به پیش
گربه بیند دنبه اندر خواب خویش .
مولوی .
مثل گربه به روی کسی بُراق شدن .
مثل گربه ٔ دزد.
مثل گربه عزیز بی جهت .
مثل گربه کوره .
مثل گربه ٔ مرتضی علی از هر دست بیندازندش با پا به زمین می آید.
مثل گربه ٔ نوروزی .
مثل موش وگربه .
همه شب گربه موش را به خواب بیند.
... ادامه
648 | 0
مترادف: پيشي، سنور
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [پهلوی: gurbak] ‹گربک› (زیست‌شناسی)
مختصات: (گُ بِ) [ په . ] (اِ.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: gorbe
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 227
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
cat | pussy , puss , grimalkin
ترکی
kedi
فرانسوی
chat
آلمانی
katze
اسپانیایی
gato
ایتالیایی
gatto
عربی
قط | هر , سنور بري , سنور قط , امرأة خبيثة , سوط , رفع , قطة
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "گربه" به عنوان یک اسم در زبان فارسی قواعد خاصی دارد. در زیر به برخی از این قواعد و نکات نگارشی مربوط به "گربه" اشاره می‌کنم:

  1. نوع اسم: "گربه" یک اسم عام است و به حیواناتی از خانواده‌ گربه‌سانان اطلاق می‌شود.

  2. جمع: جمع "گربه" به شکل "گربه‌ها" است. برای جمع بستن اسم‌های عام در فارسی، می‌توان از پسوند "ها" استفاده کرد.

  3. مفرد/جمع: در جملات می‌توانید از "گربه" در حالت مفرد و "گربه‌ها" در حالت جمع استفاده کنید:

    • مفرد: گربه روی میز خوابیده است.
    • جمع: گربه‌ها در حیاط در حال بازی هستند.
  4. نقطه‌گذاری: زمانی که "گربه" در جمله استفاده می‌شود، مانند سایر اسم‌ها، باید به قواعد نقطه‌گذاری توجه شود. مثلاً در پایان جمله‌ای که با "گربه" ختم می‌شود، نقطه گذاشته می‌شود.

  5. صفت‌ها: می‌توان به "گربه" صفاتی نسبت داد. مثلاً: گربه سیاه، گربه بازیگوش، گربه دوست‌داشتنی.

  6. حالت‌های مختلف: "گربه" می‌تواند به حالت‌های مختلفی در جملات بیاید، مانند مفعول، فاعل یا complemento. برای مثال:
    • به عنوان فاعل: گربه می‌خورد.
    • به عنوان مفعول: من گربه را دیدم.

با رعایت این نکات می‌توانید به درستی از کلمه "گربه" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. گربه‌ی سیاه روی سقف نشسته بود و به ستاره‌ها نگاه می‌کرد.
  2. صبح که از خواب بیدار شدم، گربه‌ام در کنارم خوابیده بود.
  3. بچه‌ها با گربه‌ی جدید در حیاط بازی می‌کردند و می‌خندیدند.

واژگان مرتبط: بیدمشک، دخترک، پیشی، شبدر صحرایی، چهره، لب، زن جوان، گربه ماده، پیر زن

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری