جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

gerdāb
vortex  |

گرداب

معنی: گرداب . [ گ ِ ] (اِ مرکب ) (از: گِرد + آب ) ورطه . (آنندراج ). جرداب معرب گرداب است . (منتهی الارب ). جرذاب . (دهار). غرقاب :
به آب اندر افکنده شاه دلیر
سرش گه ز بر بود و گاهی به زیر
که از مرغ آن کشته نشناختند
به گرداب ژرف اندر انداختند.
فردوسی .
گرد گرداب مگرد اَرْت نیاموخت شنا
که شوی غرقه چو ناگاهی ناغوش خوری .
لبیبی .
به گرداب در غرقگان را دلیر
مگیر ار نباشی بدان آب چیر.
اسدی .
صاحب رأی ... پیش از آنکه در گرداب مخوف افتدخود را به پایاب تواند رسانید. (کلیله و دمنه ).
بس زورقا که بر سر گرداب این محیط
سرزیر شد که ترة نشد این سبز بادبان .
خاقانی .
توبه کردم که نیز در این دریا خوض نکنم و در این گرداب غوطه نخورم . (سندبادنامه ص 270).و در این جوی گردابهای عمیق و آبگیرهای ژرف بود. (سندبادنامه ص 115).
چو افتاد اندر این گرداب کشتی
به ساحل بر از این غرقاب کشتی .
نظامی .
پدید آمد از دور کوهی بلند
ز گرداب در کنج آن کوه بند.
نظامی .
از آن شد کشتیم غرقاب و من بر پاره ای تخته
که در گرداب این دریای موج آور فروماندم .
عطار.
در این دریای پرگرداب حیرت
کس از عطار حیران تر میندیش .
عطار.
چنین خواندم که در دریای اعظم
به گردابی درافتادند با هم .
سعدی (گلستان ).
ای برادر ما به گرداب اندریم
وآنکه شنعت میزند بر ساحل است .
سعدی .
دو برادر به گردابی درافتادند. (گلستان ).
سالها کشتی به خشکی رانده ام در بحر عشق
نیست امکان برون رفتن ز گردابم هنوز.
ابن یمین .
به گردابی چو می افتادم از غم
به تدبیرش امید ساحلی بود.
حافظ.
کنون چه چاره که در بحر غم به گردابی
فتاده زورق صبرم ز بادبان فِراق .
حافظ.
و معرب آن کرداب است که در این شعر ابوغالب آمده است :
ینساب کالا فعوان الصل مطرداً
و دور کردابه یحکی تلویها.
و صاحب آنندراج آرد از تشبیهات آن سفره . ناف . کاسه ٔ چشم . عقده . (آنندراج ) :
از بدایع که تو داری عجبی نیست اگر
واکنی عقده ٔ گرداب به دست مرجان .
میر محمد افضل (از آنندراج ).
به دریا سرو قدش عکس اندازد از تابش
مثال طوق قمری خشک ماند چشم گردابش .
عبداللطیف (از آنندراج ).
روشنم شد تنگ چشمی لازم جمعیت است
بر کف دریا چو دیدم کاسه ٔ گرداب را.
صائب (از آنندراج ).
به طفلی دایه ٔ گردون در آن آب
بریده ناف او باناف گرداب .
محمدقلی (از آنندراج ).
مژگان من وظیفه ز خوناب میخورد
غواص خون زسفره ٔ گرداب میخورد.
محمدقلی (از آنندراج ).
|| یکی از کائنات و آن برآمدن آب دریا است ، چون ستونی مانند گردباد در خشکی . و رجوع به کائنات الجو شود.
... ادامه
741 | 0
مترادف: 1- ورطه 2- طوفان
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) ‹گردابه›
مختصات: (گِ) (اِمر.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: gerdAb
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 227
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
vortex | whirlpool , tourbillon , gulf , waterspout
ترکی
girdap
فرانسوی
vortex
آلمانی
wirbel
اسپانیایی
vórtice
ایتالیایی
vortice
عربی
دوامة | دردور , درز
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "گرداب" یک اسم فارسی است که به معنای چرخش یا چرخیدن آب در یک مسیر دائره‌ای و همچنین به معناهای استعاری مختلفی مثل پیچیدگی‌ها و مشکلات نیز به کار می‌رود. برای استفاده صحیح از این کلمه در متن فارسی، می‌توان به نکات زیر توجه کرد:

  1. نوشتار صحیح: کلمه باید به شکل "گرداب" نوشته شود و استفاده از املای نادرست مانند "گردابا" نادرست است.

  2. جنس کلمه: "گرداب" یک اسم مذکر است. بنابراین، زمان صرف فعل یا صفت‌هایی که به این کلمه نسبت داده می‌شوند، باید با این جنس مطابقت داشته باشند.

  3. کاربرد: این کلمه می‌تواند به صورت مجازی هم به کار رود. مثلاً در جملاتی مانند "او در گرداب مشکلات قرار دارد"، به معنای غرق شدن در مشکلات و سختی‌هاست.

  4. ترکیب‌ها و القاب: می‌توان این کلمه را با برخی از واژه‌ها ترکیب کرد، مانند "گرداب خروشان" یا "گرداب بی‌پایان" که به توصیف‌های خاصی منجر می‌شوند.

  5. نحو و ساختار جملات: در جملات باید توجه داشت که کلمه "گرداب" در جملات به عنوان فاعل، مفعول، یا مضاف‌الیه قرار می‌گیرد و باید با ساختارهای مناسب جملات همراه شود.

با رعایت این قواعد و نکات می‌توان از کلمه "گرداب" به طور صحیح و مؤثر در نگارش فارسی استفاده کرد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. دریا در شب طوفانی به گردابی عمیق تبدیل شد و قایق‌ها را به سمت خود کشید.
  2. افکارم مانند گردابی به دور خود می‌چرخند و نمی‌توانم تمرکز کنم.
  3. او در گرداب مشکلات مالی گرفتار شده بود و راه‌حل‌های مناسبی پیدا نمی‌کرد.

واژگان مرتبط: حلقه، پیچ، چرخش اب، گردباد، اتش بازی گردبادی، سیاه باد، خلیج، جدایی، خور، هر چیز بلعنده و فرو برنده، گردباد دریایی، ناودان

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری