جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

gazidan

گزیدن

معنی: گزیدن . [ گ ُ دَ ] (مص ) (از «گز» + «یدن » = پسوند مصدری ) پهلوی ، ویچیتن (انتخاب کردن ، تعیین کردن ). اوستا، ویکای (دیستنگر )، ارمنی ع وچیت (پاک ، خالص ). سانسکریت ، چای + وی (انتخاب کردن )، بلوچی ، گیسی نگ ، جیشی ، نغ (انتخاب کردن ) (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). انتخاب کردن . (برهان ) (آنندراج ). پسند نمودن و اختیار کردن .(غیاث ). برگزیدن . اختیار. انتخاب کردن :
گر درم داری گزند آرد به دین
بفکن او را گرم و درویشی گزین .
رودکی .
از او بی اندهی بگزین و شادی با تن آسانی
به تیمار جهان دل را چرا باید که بخسانی .
رودکی .
راهی راست است بگزین ای دوست
دور شو از راه بی کرانه و ترفنج .
رودکی .
زیبا نهاده مجلس و زیبا گزیده جای
ساز شراب پیش نهاده رده رده .
شاکر بخاری .
هوای ترازان گزیدم ز عالم
که پاکیزه تر از سرشک هوایی .
زینبی .
زاغ بیابان گزید چون به بیابان سزید
باد به گل بروزید گل به گل اندر غژید.
کسایی .
مرا مهر او دل بدیده گزید
همی دوستی از شنیده گزید.
فردوسی .
همان بوم آزاد و فرزند و گنج
بمانیم با تو گزینیم رنج .
فردوسی .
بدو گفت بگزین ز لشکر سوار
وز ایدر برو تا در شهریار.
فردوسی .
گفتم زمانه شاه گزیند بر او دگر؟
گفتا گزیده هیچکسی بر یقین گمان .
فرخی .
او را گزید لشکر او را گزید رعیت
او را گزید دولت او را گزید باری .
منوچهری .
چون بیابی مهر و کین آن را ببین این را ستر
چون ببینی بخل وجود این را گزین آن را گزای .
منوچهری .
نمی گزیند هیچ نزدیکی را بر نزدیکی او. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 312). قدرتی بنمای از اول پس حلم گزین . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 390). سزاوارتر که روح را نیز طبیبان و معالجان گزینند. (تاریخ بیهقی ).
کیان نشستنگهی دلپذیر
گزیدند بر گوشه ٔ آبگیر.
اسدی .
بگزین طریق حکمت و مر تن را
مگزین به دین و جان و خرد مگزین .
ناصرخسرو.
بگزین زین دو یکی را و مکن قصه دراز
نتوانست کسی کرد دل خویش دو نیم .
ناصرخسرو.
نیارم گزیدن کسی را بر ایشان
که شرم آیدم از جبین محمد.
ناصرخسرو.
ای تن آرام گیر و صبر گزین
که هر امروز را ز پس فرداست .
مسعودسعد.
از برای بیضه جای حصین گزیند. (کلیله و دمنه ). لابد فراق او بر وصال باید گزید. (کلیله و دمنه ).
تا گنجه را زخاک براهیم کعبه ای است
مردان کعبه گنجه نشینی گزیده اند.
خاقانی .
همچون عطار عشق او را
بر هستی خویشتن گزیدن .
عطار.
گوش من لایلدغ المؤمن شنید
قول پیغمبر به جان و دل گزید.
مولوی .
اگر بر جای من غیری گزیند دوست حاکم اوست .
حرامم باد اگر من جان به جای دوست بگزینم .
حافظ.
یا دوست گزین کمال یا جان
یک خانه دو میهمان نگنجد.
کمال خجندی .
|| گزیدن چیزی از چیزی ؛ جداکردن ، تمیز دادن :
گر نبودی نیل را آن نور و دید
از چه قبطی را ز سبطی می گزید.
مولوی .
|| هنگام متعدی شدن فعل به «بر» یا بای مرادف آن ، بمعنی ترجیح دادن بود :
همی کودکی نارسیده بجای
برو برگزینی نه ای نیکرای .
فردوسی .
مرد گفتا بر میوه ٔبهشت هیچ نتوان گزید. (مجمل التواریخ والقصص ). فریشته او را خوشتر انگور داد از بهشت ... و گفتا نگر تا بدین هیچ چیز نگزینی که ترا بسنده باشد و هرگز سپری نگردد. (مجمل التواریخ والقصص ). دوست نادان بر دشمن دانا مگزین . (مرزبان نامه ).
خنک آنکه آسایش مرد و زن
گزیند بر آسایش خویشتن .
سعدی (بوستان ).
دانی که چیست دولت دیدار یار دیدن
در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن .
حافظ.
- اندر گزیدن ؛ اختیار کردن ، پسند کردن ، انتخاب کردن :
چون آن خوب رخ میوه اندر گزید
یکی در میان کرم آکنده دید.
فردوسی .
- برگزیدن ؛ اختیار کردن :
برگزیدم به خانه تنهایی
از همه کس درم ببستم چست .
شهید بلخی .
دقیقی چارخصلت برگزیده ست
به گیتی در ز خوبیها و زشتی .
دقیقی .
همه گفتم اکنون بهی برگزین
دل شهریاران نیازد بکین .
فردوسی .
این جهان بیوفا را برگزید و بدگزید
لاجرم بر دست خویش از بد گزید خود گزید.
ناصرخسرو.
برگزین از کارها پاکیزگی و خوی نیک
کز همه دنیا گزین خلق دنیا این گزید.
ناصرخسرو.
چو گردشهای گردون را بدیدند
ز آذرماه روزی برگزیدند.
(ویس و رامین ).
تنی ده هزار از سپه برگزید
کزو هر یکی شاه شهری سزید.
نظامی .
تویی کاول ز خاکم آفریدی
به فضلم ز آفرینش برگزیدی .
نظامی .
رقم بر خود بنادانی کشیدی
که نادان را بصحبت برگزیدی .
سعدی (گلستان ).
گر تو میخی ساختی شمشیر را
برگزیدی بر ظفرادبیر را.
مولوی .
- راه گزیدن ؛ روانه شدن . براه افتادن :
به بلخ اندرون بود یکهفته شاه
سر هفته از بلخ بگزید راه .
فردوسی .
نهادند بر نامه بر مهر شاه
ز ایوان او گیو بگزید راه .
فردوسی .
- فرمان گزیدن ؛ فرمان پذیرفتن :
بگفت آنچه بشنید وفرمان گزید
به پیش اندرآوردشان چون سزید.
فردوسی .
بدو گفت هرمز که فرمان گزین
ز خسرو بپرداز روی زمین .
فردوسی .
... ادامه
924 | 0
مترادف: اختيار كردن، انتخاب كردن
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (مصدر متعدی) [پهلوی: vičītan] ‹گزاییدن›
مختصات: (گُ دَ) (مص م .)
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 91
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
عربی
عضة | لدغ , أكل , لسع , مضغة , ألم شديد , لقمة , وجبة طعام , عض , قضم , ثبت , أمسك , خدع , تشبث , قرص , إستحوذ على , لذع , يعض
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "گزیدن" در زبان فارسی به معنای انتخاب کردن یا برگزیدن است و در برخی موارد به معنای نیش زدن نیز استفاده می‌شود. در ادامه به بررسی قواعد فارسی و نگارشی مرتبط با این کلمه می‌پردازیم:

  1. صرف فعل: "گزیدن" یک فعل بی‌ قاعده است و در زمان‌های مختلف به شکل‌های متنوعی صرف می‌شود. به عنوان مثال:

    • حال: می‌گزید (او گزید)
    • گذشته: گزید (او گزید)
    • آینده: خواهد گزید
  2. نقش واژه‌ها: "گزیدن" می‌تواند به عنوان فعل اصلی جمله و یا به عنوان فعل کمکی در جملات شرطی و تحکمی استفاده شود.

  3. استفاده از پیشوند و پسوند: با اضافه کردن پسوندهایی مانند "-ید" و "-ن" به این فعل، می‌توان حالت‌های مختلفی از آن ساخت. به عنوان مثال:

    • "گزینش" به معنای انتخاب و برگزیدن
    • "گزین" به معنای انتخاب‌شده
  4. نکات نگارشی:

    • در نگارش رسمی فارسی، باید توجه داشت که واژه‌ها به درستی و به شکل استاندارد نوشته شوند.
    • فاصله‌گذاری مناسب بین واژه‌ها و جملات نیز حائز اهمیت است.
  5. جملات نمونه:
    • او در شرایط دشوار، بهترین گزینه را گزید.
    • زنبور عسل به گل‌ها گزید.

در نهایت، "گزیدن" نمونه‌ای از تحولی است که کلمات در زبان فارسی می‌توانند از نظر معنا و کاربرد پیدا کنند.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. او به دلیل ورود ناگهانی ملخ‌ها به باغ، مجبور به گزیدن روش‌های جدید برای محافظت از گیاهانش شد.
  2. وقتی گربه به پایش گزید، متوجه شد که چقدر حساس و زود رنج است.
  3. تصمیم‌گیری در مورد آینده‌اش مثل گزیدن بین دو راه متفاوت بود که هر یک مزایا و معایب خود را داشت.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری