جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: گلخن . [ گ ُ خ َ ] (اِ مرکب ) (از: گل = کردی کل ، حرارت ، جوش + خن ، خانه ، پسوند مکان ) گلخان ، کردی کول خن (بخاری )، طبری گولخوم . (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). آتشگاه حمام را گویند، و معنی ترکیبی این آتشخانه باشد چه گل به معنی اخگر آتش و خن خانه ٔ زیرزمین را گویند. (برهان ). آتشگاه و نوعی از آتشدان است که در آن به ریگ گرم غله بریان کنند و معنی ترکیبی این لفظ آتش خانه باشد، چه گل به ضم به معنی اخگر آتش است و خن مخفف خانه . (غیاث ) (مجموعه ٔ مترادفات ص 300).تون گرمابه . اتون . (زمخشری ). عُنّه ٔ اجاق . اتون الحمام ؛ گلخن گرمابه . کانون . (منتهی الارب ) : حاکم درخورد شهریاران باید نیکو نبود فرشته ای در گلخن . ناصرخسرو. گلخن با دانا گلشن شود گلشن با بیخردان گلخن است . ناصرخسرو. چو گلشن را نمی بینی نیاری همی بیرون شد از تاریک گلخن . ناصرخسرو. ور نمانند هیچ آن گویند که بود راست بابت گلخن . مسعودسعد. من اندر رنج و دونان بر سر گنج مگس در گلشن و عنقا به گلخن . خاقانی . آب حیات ز آتش گلخن دمد چو باد کز نقش خاک پاش به گلخن درآورم . خاقانی . وز آن گلخن بر آن گلگون فشاندش به گلزار مراد شاه راندش . نظامی . آنکه سزاوار در گلخن است در حرم شاه سزاوار نیست . عطار. سفله گر خجلت کشد ز آثار فعل خود کشد گلخنی را روسیه از دود یا خاکستر است . (از تاریخ گیلان مرعشی ). گر گل است اندیشه ٔ تو گلشنی ور بود خاری تو هیمه ی گلخنی . مولوی . چو عیسی گر توانی خفت بی جفت مده نقد تجرد را ز کف مفت . به گلخن پشت بر خاکستر گرم به از پهلوی زن در بستر نرم . جامی . || جایی را گویند که روفته در آن اندازند و آن عبارت از آتشگاه حمام و مانند آن بود، پس چنانکه صاحب شرفنامه آورده مجازاست . (آنندراج ). مزبله ٔ تون گرمابه باشد. جای انداختن خس و خاشاک نیز گفته اند. (از غیاث ) (مجموعه ٔ مترادفات ص 300) : اندر پلیدزادگی ، پاکزادگی تو چغر حوض گلخن و من شیم کوثرم . سوزنی . شاید او گلبن صفت در گلخن از فیض هوا پرده های عنکبوت انگیزد ازهر تار گل . عرفی (از غیاث ). تون، مزبله گلشن gulkhan زهرة، ازدهار، ريعان، صفوة، نبتة مزهرة، نخبة، زهر، برعم، نما، ورد gülhan gulkhan gülchan gulkhan gulkhan
کلمه "گلخن" در زبان فارسی به معنای اتاق یا محلی برای گرم کردن بدن با استفاده از گل و خاک است. در نگارش و استفاده از این کلمه، رعایت نکات زیر میتواند مفید باشد:
علتيابی واژه: "گلخن" به دو بخش "گل" و "خن" تقسیم میشود. این نکته میتواند در فهم مفهوم واژه کمک کننده باشد.
استفاده در جمله: برای استفاده از این کلمه در جمله، بهتر است متناسب با کاربرد آن در زبان، ساختار جملات را تنظیم کنید. مثلاً:
"در قدیم، مردم برای گرم کردن خود از گلخن استفاده میکردند."
نکات نگارشی:
کلمه "گلخن" یک اسم خاص است و باید به صورت درست و بدون اشتباه املایی نوشته شود.
در زمان نگارش، توجه به املای صحیح و مشهور بودن این کلمه در بین واژگان مرتبط اهمیت دارد.
قواعد دستوری:
"گلخن" یک اسم جمع نیست و بنابراین نباید با افعال یا ضمایر جمع به کار رود مگر اینکه به صورت مجازی یا در مفهوم خاصی در جمله استفاده شود.
قید و صفت: در صورت نیاز میتوانید از صفات و قیدهای مناسب برای توصیف "گلخن" استفاده کنید، مثلاً "گلخن گرم"، "گلخن قدیمی" و غیره.
به این نکات توجه کنید تا استفاده شما از کلمه "گلخن" صحیح و مؤثر باشد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
در حیاط خانهام، یک گلخن قدیمی وجود دارد که آن را با گلهای رنگارنگ زینت بخشیدهام.
در فصل پاییز، بوی چوب سوخته از گلخن به مشام میرسید و حس گرمای دلپذیری را به فضا میبخشید.
شبهای سرد زمستان را در کنار گلخن نشسته و داستانهای قدیمی را برای خانوادهام تعریف میکردم.