جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: گول . (اِخ ) دهی است از دهستان چالدران بخش سیه چشمه شهرستان ماکو. در 22000گزی شمال باختری سیه چشمه و 5500گزی باختر شوسه ٔ سیه چشمه به کلیسا کندی . کوهستانی و هوای آن سردسیر و سالم است . و 193 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است و راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4). 1- ابله، ابله، احمق، پخمه، كم عقل، كم هوش، كندفهم، نادان، وغب
2- بامبول، ترفند، حقه، خدعه، غبن، فريب، فند، كلك، نيرنگ cheat, deception, illusion, bilk, gull, cajolement, cajolery, crimp, humbug, jape, goo خداع، غش، غشاش، احتيال، المحتال، شىء زائف، البرومس عشب، خدع، احتال، يغش aptal idiot narr tonto scemo فریب، متقلب، ادم متقلب و فریبنده، فریب دهنده، محیل، فریبکاری، اغفال، تقلب، نیرنگ، وهم، خیال، خیال باطل، خیال واهی، حیله، چرند، مرغ نوروزی، نوعی رنگ خاکستری کمرنگ، ساده دل، یاعو، یاغو، چاپلوسی، ریشخند، ریشخند کردن، مداهنه، چین، جعد موی، مانع، پیچش وانقباض عضلهدرخواب، شوخی فریب امیز، لطیفه، شوخی، طعنه
کلمه "گول" در زبان فارسی به عنوان یک اسم و یا فعل استفاده میشود و به معانی مختلفی اشاره دارد. برای استفاده صحیح از این کلمه، رعایت چند نکته نگارشی و دستوری ضروری است:
1. جایگاه کلمه در جمله:
اسم: "گول" به معنای فریب یا نیرنگ بهکار میرود. مثلاً: "او به گول دوستانش افتاد."
فعل: به معنی فریب دادن است. مثلاً: "او نمیخواهد کسی را گول بزند."
2. نکات نگارشی:
لحن و فصاحت: در نوشتههای رسمی یا ادبی، بهتر است از واژههای مرتبط و هممعنا استفاده شود. مثلاً "فریب" به جای "گول".
توجه به ساختار جملات: در جملات پیچیده، از بکار بردن "گول" در جایگاه مناسب اطمینان حاصل کنید تا معنای جمله بهطور کامل منتقل شود.
3. نکات ارتباطی:
صریحت کلام: زمان استفاده از "گول"، دقت کنید که منظور شما بهوضوح برای مخاطب مشخص باشد.