جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

govah
wedge  |

گوه

معنی: گوه . (اِ) پس افکنده ٔ حیوانات . (بهار عجم ) (آنندراج ). پس افکنده ٔ آدمی و حیوان . (چراغ هدایت ). فضله ٔ حیوان . (فرهنگ شعوری ) (فرهنگ نظام ). فضله ٔ آدمی . (ناظم الاطباء). گُه . پلیدی آدمی و دیگر حیوان . براز. عذره . غائط. نجاست . مدفوع :
آن ریش پرخدو بین چون ماله ٔ بت آلود
گوئی که دوش تا روز بر ریش گوه پالود .
عماره (از لغت فرس ).
گنده و بی قیمت و دون و پلید
ریش پر از گوه وهمه تن کلخج .
عماره (از لغت فرس ).
یکی بگفت نه مسواک خواجه گنده شده ست
که این سگاله ٔ گوه سگ است خشک شده .
عماره .
برون شدند سحرگه ز خانه مهمانانش
زهارها همه پر گوه و خایه ها شده غر.
لبیبی .
با دفتر اشعار برِ خواجه شدم دی
من شعر همی خواندم و او ریش همی لاند
صد کلج پر از گوه عطا کرده بر آن ریش
گفتم که بدان ریش که دی خواجه همی شاند.
طیان (از لغت فرس ).
زیر لب بسکه گوه سگ خورده
دفن کرده است صد سگ زرده .
حکیم شرف الدین شفائی (از بهار عجم ).
و رجوع به گُه شود.
... ادامه
926 | 0
مترادف: زاويه، كنج، گوشه
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت) [مخفف گواه] [قدیمی]
مختصات: (گُ وِ) (اِ.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: gove
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 31
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
wedge | cleat , slice , chock , gad , gib , quoin , sprag
ترکی
kama
فرانسوی
le coin
آلمانی
der keil
اسپانیایی
la cuña
ایتالیایی
il cuneo
عربی
إسفين | وتد , دق الوتد , أقحم , فلق باسفين , انحشر , توتد
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "گوه" در زبان فارسی به معنای شیء یا ابزار خاصی است که معمولاً برای ایجاد شکل خاصی از خاک یا دیگر مصالح ساختمانی استفاده می‌شود. همچنین این کلمه می‌تواند به معنای نوعی از فحش یا توهین نیز به کار رود. برای نگارش صحیح و استفاده از این کلمه، توجه به چند نکته لازم است:

  1. استفاده در جمله: کلمه "گوه" را می‌توان در جملات با معانی مختلف به کار برد. مثلاً:

    • "او با استفاده از گوه، سنگ را به دو نیم تقسیم کرد."
    • "این کلمه به عنوان یک توهین به کار نرود."
  2. نگارش صحیح: حتماً باید به شکل صحیح کلمه توجه شود و از املاهای اشتباه پرهیز شود.

  3. پرهیز از استفاده توهین‌آمیز: در مکالمات رسمی و ادبی، بهتر است از به کار بردن این کلمه در معنای توهین‌آمیز خودداری شود.

  4. توجه به زمینه: بسته به زمینه صحبت و کلام، می‌توان برداشت‌های متفاوتی از کلمه "گوه" داشت.

در کل، رعایت این نکات به شما کمک می‌کند تا از کلمه "گوه" به درستی و با توانایی بیشتری استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

۱. بچه‌ها در بازی‌های خود گاهی اوقات گوه‌هایی از چوب می‌سازند.
۲. او با استفاده از یک گوه چوبی، درخت را به راحتی قطع کرد.
۳. در صنایع چوبی، گوه یکی از ابزارهای مهم برای تقسیم و شکل‌دهی به چوب‌ها است.


واژگان مرتبط: قلم، براز، غازه، میخ ته کفشهای ورزشی، گیره، تخته باریک، برش، خلال، تکه، قاچ، سهم، سیخک، سیخ، دیلم، نیزه، سنان، قلاب، گربه نر، پیر زن، سنگ نبش، گوشه، آجر نبش، سنگ زاویه، کنج

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری