جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

girande
receptor  |

گیرنده

معنی: گیرنده . [ رَ دَ / دِ ] (نف ) نعت فاعلی از گرفتن .اخذکننده و دریافت کننده . (ناظم الاطباء). ستاننده .
- خون گیرنده ؛ که خونریز را به کیفر کشاند. که انتقام مقتول را از قاتل بستاند :
گر بود دست من از دامن قاتل کوتاه
خون گیرنده ٔ من دست درازی دارد.
صائب .
|| عامل ومحصل و مستخرج مالیات . اخذکننده ٔ مالیات و خراج و جز آن :
شمعشد در درد حسنت پای بست شمعدان
شرط باشد کنده بر پا عامل گیرنده را.
اشرف (از چراغ هدایت ).
چراغ هدایت در معنی این کلمه گوید: بمعنی قید شده تا زر از او بتحصیل کنند و در بعضی از جاها به معنی به زور کسی را قید کردن برای گرفتن زر باشد. || گزنده . قاپنده . که بگزد. (سگ ) جارح . جارحه . (یادداشت به خط مؤلف ). || شکارگیر. شکاری . (یادداشت به خط مؤلف ).
- گیرنده مرغ ؛ مرغ شکاری . مرغ گیرنده :
دلم گشت از این مرغ گیرنده تنگ
که مرغان چو نخجیر بود او پلنگ .
فردوسی .
- گیرنده باز ؛ باز شکاری :
به روزی که رای شکار آیدت
چو گیرنده بازان به کار آیدت .
فردوسی .
|| گزنده . گَس : هم زاک وهم مازو را مژه ٔ تند و گیرنده است . (جامع الحکمتین ص 169). || چسبناک . چسبنده :
از گل تیره سراپایش گیرنده چو قیر
وز درختان گشن چون شب تاریک سیاه .
فرخی .
و این خشاب (چهارچوبی عظیم بر هیأت منجنیق در خلیج فارس برای راهنمایی کشتیها) را بعضی گویند که بازرگانی بزرگ ساخته است و بعضی گفتند که پادشاهی ساخته است و غرض از آن دو چیز بوده است یکی در آن حدود که آن است (خشاب ) خاکی گیرنده است و دریا تنک چنانکه اگر کشتی بزرگ به آنجا رسد بر زمین نشیند و کس نتواند خلاص کردن ... (سفرنامه ٔ ناصرخسرو چ 3 دبیرسیاقی ص 162). || برآینده . مستجاب شونده . نفرین یا دعا که مستجاب شود. (از یادداشت مؤلف ). || که روشن تواند شد. که افروخته تواند شد. || که تواند افروخت . (یادداشت به خط مؤلف ). که فروزان تواند ساخت . (یادداشت به خط مؤلف ). || جذب کننده . جاذب . که جذب کند بیننده یا شنونده را چون : چشمی گیرنده یا آوازی گیرنده . (یادداشت به خط مؤلف ). || ممسک و بخیل . (یادداشت به خط مؤلف ). || در اصطلاح ستاره شناسان کاسف را گویند چنانکه قمر، کاسف شمس باشد : گیرنده ٔ او [ آفتاب ] قمر است . (التفهیم بیرونی ص 217). || (اِ) دستگاه گیرنده ٔ تلگراف . آن آلت رادیو که گیرد، مقابل دستگاه دهنده و فرستنده . (یادداشت به خط مؤلف ).
... ادامه
815 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت)
مختصات:
الگوی تکیه: WWS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: girande
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 289
شمارگان هجا: 3
دیگر زبان ها
انگلیسی
receptor | receiver , recipient , catcher , grantee , getter , payee , holder , catchy , fetching , mesmeric , prehensile , striking
ترکی
alıcı
فرانسوی
destinataire
آلمانی
empfänger
اسپانیایی
receptor
ایتالیایی
ricevitore
عربی
حاسة | جهاز الإستقبال , مستقبلات
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "گیرنده" به عنوان یک اسم در زبان فارسی به کار می‌رود و معمولاً به معنای شخص یا وسیله‌ای است که چیزی را دریافت می‌کند. در زیر به برخی نکات نگارشی و نحوی درباره این کلمه اشاره می‌کنم:

  1. جنس کلمه: "گیرنده" اسم مفرد و مذکر است. در محاوره ممکن است به زنان هم اطلاق شود، اما از نظر زبانی معادل مذکر دارد.

  2. جمع‌سازی: جمع "گیرنده" به صورت "گیرندگان" است.

  3. استفاده در جملات: این کلمه می‌تواند به عنوان فاعل، مفعول یا مضاف‌الیه در جملات استفاده شود. برای مثال:

    • فاعل: "گیرنده پیام را دریافت کرد."
    • مفعول: "پیام به گیرنده ارسال شد."
    • مضاف‌الیه: "گزارش مربوط به گیرندگان است."
  4. نکات نگارشی: در نگارش رسمی و علمی، بهتر است کلمه "گیرنده" به درستی و با دقت استفاده شود، و از کلمات مشابه مانند "دریافت‌کننده" یا "مخاطب" به تناسب استفاده شود.

  5. استفاده در عبارات تخصصی: کلمه "گیرنده" در زمینه‌های مختلفی به کار می‌رود، مانند فناوری اطلاعات (گیرنده و فرستنده در ارتباطات)، علوم اجتماعی و غیره.

اگر سوال خاصی در مورد کاربرد یا معنی کلمه "گیرنده" دارید، خوشحال می‌شوم که بیشتر توضیح دهم.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. گیرنده پیام، اطلاعات را به سرعت و بدون خطا دریافت کرد.
  2. در این پروژه، گیرنده‌ی سیگنال باید از دقت بالایی برخوردار باشد.
  3. او به عنوان گیرنده جوایز دانش‌آموزی، افتخار زیادی برای خانواده‌اش به ارمغان آورد.

واژگان مرتبط: دستگاه گیرنده، پذیرایی کننده، وان حمام، ستاره مساعد، دریافت کننده، پذیرنده، متصدی دریافت، خریدار مال دزدی، وصولکننده، بدست اورنده، صاحب امتیاز، انتقال گیرنده، یابنده، دریافت کننده وجه، دارنده، بست، نگاه دارنده، اشغال کننده، سه پایه، جاذب، دلربا، جذاب، مربوط بخواب مصنوعی، در حالت خواب مغناطیسی، گیرکننده، قابض، دارای استعداد هنری، درک کننده، مخصوص گرفتن و چیدن برگ، قابل توجه، برجسته، زننده، موثر، خیلی خوب، گرفتن

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری