dumbness |

لاَّلی

معنی: لاَّلی . [ ل َ ] (ع اِ) ج ِ لؤلؤ. (منتهی الارب ) :
آورد لاَّلی به جوال و بعبایه
از ساحل دریا چو حمالان به کتف سار.
منوچهری .
گهی لاَّلی پاشد همی ّ و گه کافور
گهی حواصل پوشد همی و گه سنجاب .
مسعودسعد.
بر گل سرخ از نم اوفتاده لاَّلی
همچو عرق بر عذار شاهد غضبان .
سعدی .
نظم مدیح او نه به اندازه ٔ من است
لیکن رواست نظم لاَّلی به ریسمان .
سعدی .
و چهار اسب با زین و لگام از طلا و مکلّل به جواهر و لاَّلی و چهار شمشیر با کمر زرین کیخسرو به بیژن بخشید. (تاریخ قم ص 80).

... ادامه

484 | 0

نمایش تصویر

اطلاعات بیشتر واژه

آواشناسی:

منبع: لغت‌نامه دهخدا

معادل ابجد: 71

شمارگان هجا:

دیگر زبان ها

انگلیسی

dumbness | layley

عربی

البكم | الخرس , حماقة

واژگان مرتبط: لالی، لال

فرم ورود

آدرس بخش انتخاب شده

رویداد ها - امتیازات

زیر مجموعه ها

سوالات متداول

لاَّلی

معنی کلمه لاَّلی

معنی واژه لاَّلی

لاَّلی

اطلاعات بیشتر واژه

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام

تبلیغات توضیحی

تبلیغات موضوعی

تبلیغات تصویری

فرم ورود

آدرس بخش انتخاب شده

رویداد ها - امتیازات

زیر مجموعه ها

سوالات متداول

لاَّلی

معنی کلمه لاَّلی

معنی واژه لاَّلی

لاَّلی

اطلاعات بیشتر واژه

500 کاراکتر باقی مانده

مطالب مرتبط

سلک لاَّلی

لاَّلی

لالی

لالی

لالی

لالی

جعبه لام تا کام

تبلیغات توضیحی

تبلیغات موضوعی

تبلیغات تصویری