جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: لات . [ لات ت ] (اِخ ) نام بتی از قبیله ٔ ثقیف در طائف . (مفاتیح ). نام آن بتی است که ثقیف آن را پرستیدندی . (ترجمان جرجانی ). نام بتی است : و قراء بها ابن عباس و عکرمه و جماعة. سُمی بالذی کان یلت عنده السویق بالسمن ثم خفف . (منتهی الارب ). رجوع به بت شود : زبان و ارغوان و اقحوان و ضیمران نو جهان گشته ست از خوشی بسان لات و العزّی . منوچهری . اینکه می بینی بتانند ای پسر کرد باید نامشان عزّی ولات . ناصرخسرو. همچنان کاو گفت میگوید سخن دیو در عزی ولات اندرمنات . ناصرخسرو. گذر من به سوی دیر افتاد لات را دیدم آگه از عزّی . (منسوب به ناصرخسرو). لا را زلات بازندانی بکوی دین گر بی چراغ عقل روی راه انبیا. خاقانی . آب حسامت برد آب بت لات نام کاینهمه زیر نیام تن چه زنی لاتنم . خاقانی . گرنه قضا بود من ولات کی مسجدی و کوی خرابات کی . نظامی . هم از قبله سخن گوید هم از لات همش کعبه خزینه هم خرابات . نظامی . این دعا بسیار کردیم و صلات پیش لات و پیش عزّی و منات . مولوی . نه از لات و عزّی برآورد گرد که توراة و انجیل منسوخ کرد. (سعدی ). به لا قامت لات بشکست خُرد به اعزاز دین آب ِ عزّی ببرد. سعدی . بت پرست صورتی در خانه ٔ مکر و حیل با منات و با سواع و لات و با عزّی منم . سعدی . 1- اوباش، بي سروپا، جاهل، فاسق، ولگرد، هرزه
2- بي چيز، تهي دست villain, meager, poor, meagre, stone-broke, lot الوغد، النذل، ساذج، حقير، الجلف enlem latitude lat latitud lat تبه کار، رذل، شریر، بدذات، ارقه، ناچیز، لاغر، نحیف، نزار، بی برکت، فقیر، غریب، مستمند، معدود، بی پول، کاملا ورشکست، لا
... ادامه
917|0
مترادف:1- اوباش، بي سروپا، جاهل، فاسق، ولگرد، هرزه
2- بي چيز، تهي دست
villain|meager , poor , meagre , stone-broke , lot
ترکی
enlem
فرانسوی
latitude
آلمانی
lat
اسپانیایی
latitud
ایتالیایی
lat
عربی
الوغد|النذل , ساذج , حقير , الجلف
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه «لات» در زبان فارسی به چندین معنا و کاربرد مورد استفاده قرار میگیرد و در نوشتار و گفتار باید با توجه به مفهوم آن، به قواعد نگارشی مناسب توجه کرد. در زیر نکاتی دربارهی کاربرد و قواعد نگارشی این کلمه آورده شده است:
انشای صحیح و قواعد املایی:
کلمه «لات» در نوشتار فارسی به صورت درست همینطور نوشته میشود.
در مورد املای کلمات مرتبط (مانند "لاتی" برای اشاره به فردی که رفتارهای ناپسند دارد) نیز باید دقت شود.
استفاده در جملات:
«لات» به معنای فرد لاابالی یا افرادی که به رفتارهای ناپسند و منفی مشهورند، به کار میرود. مثلاً: "او دوستانی از نوع لات دارد."
همچنین ممکن است به معنای نوعی قمار یا بازی نیز مورد استفاده قرار گیرد، در اینجا نیاز به توضیح بیشتر وجود دارد.
عناوین و اصطلاحات:
در برخی موارد، ممکن است «لات» بخشی از یک اصطلاح یا عنوان خاص باشد (مانند لات و لوت).
نکات نگارشی:
در نوشتار رسمی و ادبی، بهتر است از کلمه «لات» در مواقع بسیار خاص و با احتیاط استفاده شود، زیرا ممکن است بار منفی داشته باشد و در چارچوبهای رسمی نهتنها شکسته ولی غیرقابل قبول تلقی شود.
فرمهای مختلف:
باید توجه کرد که در برخی گویشها یا لهجهها، ممکن است کاربردهای متفاوتی داشته باشد و معانی خاصی بگیرد.
به طور کلی، استفاده از کلمه «لات» بسته به بافت متن و شرایط کلامی، نیاز به دقت و توجه ویژه دارد تا مفهوم درست و صافی منتقل شود.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
او همیشه در جمع دوستانش به عنوان یک لات شناخته میشود و به شوخیهایش معروف است.
در فیلمهای اکشن، شخصیتهای لات معمولاً قهرمانان داستان هستند که با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکنند.
هر چند ظاهرش ممکن است مانند یک لات به نظر برسد، اما او قلبی مهربان و دلسوز دارد.
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: تبه کار، رذل، شریر، بدذات، ارقه، ناچیز، لاغر، نحیف، نزار، بی برکت، فقیر، غریب، مستمند، معدود، بی پول، کاملا ورشکست، لا
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر